بریدههای کتاب گزارش به خاک یونان حانیه 1403/2/17 گزارش به خاک یونان نیکوس کازانتزاکیس 4.7 8 صفحۀ 15 سر بالا کردم و تو را نگریستم. میخواستم بپرسم: پدربزرگ، راست است که رستگاری در کار نیست؟ 0 0 حانیه 1403/2/17 گزارش به خاک یونان نیکوس کازانتزاکیس 4.7 8 صفحۀ 16 خدا درخشانترین چهرهی ناامیدی، درخشانترین چهرهی امید است. پدربزرگ تو مرا به آن سوی امید و نومیدی میرانی 0 1 حانیه 1403/6/17 گزارش به خاک یونان نیکوس کازانتزاکیس 4.7 8 صفحۀ 92 نویسنده، سرنوشتی ظالم و تلخ دارد. چون ماهیت کارش او را وادار به استخدام واژه میکند تا جوشش درونش را به سکون تبدیل کند. هر واژهای صدفی سخت است که نیرویی بزرگ و انفجارآلود در خود نفهته دارد. برای یافتن معنایش، باید بگذاری در درونت مانند بمبی منفجر شود و از این راه روحی را که زندانی کرده است، آزاد سازد. 0 0 حانیه 1403/2/17 گزارش به خاک یونان نیکوس کازانتزاکیس 4.7 8 صفحۀ 31 پدربزرگ نخستین کسی بود که مرا واداشت آرزوی مرگ نکنم_تا مردههای درونم نمیرند. از آن زمان به بعد، عزیزان از دست رفتهی بسیاری فروافتادهاند، نه به گور که به خاطرهام و من اکنون میدانم، مادام که زندهام، آنان نیز زنده خواهند بود. 0 1 حانیه 1403/4/27 گزارش به خاک یونان نیکوس کازانتزاکیس 4.7 8 صفحۀ 12 جدالم همه این است که قلبم را تسلا دهم، و راضیاش کنم تا آری را آزادانه بر زبان آرد. ما باید زمین را، نه چون بردگان تازیانه خورده و گریان، بلکه مانند شاهان که پس از سیر خوردن و نوشیدن دست از سفره میکشند، ترک کنیم. ولی دل هنوز در قفس سینه میتپد و درحالی که فریاد میزند " اندکی بمان"، از رفتن سر باز میزند. 0 1
بریدههای کتاب گزارش به خاک یونان حانیه 1403/2/17 گزارش به خاک یونان نیکوس کازانتزاکیس 4.7 8 صفحۀ 15 سر بالا کردم و تو را نگریستم. میخواستم بپرسم: پدربزرگ، راست است که رستگاری در کار نیست؟ 0 0 حانیه 1403/2/17 گزارش به خاک یونان نیکوس کازانتزاکیس 4.7 8 صفحۀ 16 خدا درخشانترین چهرهی ناامیدی، درخشانترین چهرهی امید است. پدربزرگ تو مرا به آن سوی امید و نومیدی میرانی 0 1 حانیه 1403/6/17 گزارش به خاک یونان نیکوس کازانتزاکیس 4.7 8 صفحۀ 92 نویسنده، سرنوشتی ظالم و تلخ دارد. چون ماهیت کارش او را وادار به استخدام واژه میکند تا جوشش درونش را به سکون تبدیل کند. هر واژهای صدفی سخت است که نیرویی بزرگ و انفجارآلود در خود نفهته دارد. برای یافتن معنایش، باید بگذاری در درونت مانند بمبی منفجر شود و از این راه روحی را که زندانی کرده است، آزاد سازد. 0 0 حانیه 1403/2/17 گزارش به خاک یونان نیکوس کازانتزاکیس 4.7 8 صفحۀ 31 پدربزرگ نخستین کسی بود که مرا واداشت آرزوی مرگ نکنم_تا مردههای درونم نمیرند. از آن زمان به بعد، عزیزان از دست رفتهی بسیاری فروافتادهاند، نه به گور که به خاطرهام و من اکنون میدانم، مادام که زندهام، آنان نیز زنده خواهند بود. 0 1 حانیه 1403/4/27 گزارش به خاک یونان نیکوس کازانتزاکیس 4.7 8 صفحۀ 12 جدالم همه این است که قلبم را تسلا دهم، و راضیاش کنم تا آری را آزادانه بر زبان آرد. ما باید زمین را، نه چون بردگان تازیانه خورده و گریان، بلکه مانند شاهان که پس از سیر خوردن و نوشیدن دست از سفره میکشند، ترک کنیم. ولی دل هنوز در قفس سینه میتپد و درحالی که فریاد میزند " اندکی بمان"، از رفتن سر باز میزند. 0 1