بریدههای کتاب ابله آرتمیس نازی 1402/9/14 ابله فیودور داستایفسکی 4.3 82 صفحۀ 111 هیچ چیز را نباید از بچهها پنهان کرد، به این بهانه که بچهاند و باید صبر کرد تا بزرگ شوند. چه فکر غمانگیز و نابجایی! بچهها خوب متوجه میشوند که والدینشان آنها را زیاد کوچک و بیشعور میشمارند، حال آنکه آنها همه چیز میفهمند. آدم بزرگها نمیدانند که کودکانشان حتی در تنگناهای دشوار می توانند با راهنماییهای بسیار هوشمندانه راهگشا باشند. 0 20 نازنین~ 1404/4/1 ابله فیودور داستایفسکی 4.3 82 صفحۀ 11 اشتباهی که اغلب صورت میگیرد ، در اثر هجوم اوهام به ذهن است. 0 41 Mohammad kahvaee 1403/12/4 ابله فیودور داستایفسکی 4.3 82 صفحۀ 111 در درمانگاه شنایدر بیماری بود بسیار بدبخت. به قدری بدبخت، که نظیرش مشکل پیدا میشود. او را به شنایدر سپرده بودند که جنونش معالجه شود ولی من گمان میکنم او دیوانه نبود بلکه فقط بیش از اندازه رنج کشیده بود و بیماریاش همین بود. 0 0 فاضل تقوی 1403/12/5 اَبله فیودور داستایفسکی 4.3 82 صفحۀ 30 پس از این پاسخ جوان با دقت سراپای این آقای «از همه جا باخبر» را برانداز کرد. از این گونه اشخاص گاهی در طبقهی خاصی از جامعه یافت میشوند. آنها از همه چیز مطلع اند؛ زیرا تمام کنجکاوی و استعدادشان _ بنابر قول یکی از متفکران معاصر _ به دلیل عدم وجود منافع و افکار حیاتی مهمتر، دائم به یک سو متوجه میشود. حدود اطلاعات «از همه جا باخبر ها» بسیار محدود است. 0 1 زهره دلجوی کجاباد 1404/2/10 ابله فیودور داستایفسکی 4.3 82 صفحۀ 551 اینها هیچیک لیاقت این را ندارند که خم شوند و دستمالی را که از دستتان افتاده باشد، بردارند. 0 8 زینب 1404/1/23 ابله فیودور داستایفسکی 4.3 82 صفحۀ 42 تنها برا اثر تنبلی است که افراد سعی میکنند در نخستین ملاقات نسبت به یکدیگر قضاوت کنند و همین امر موجب میشود یکدیگر را به خوبی نشناسند. 0 17 Zahra 1404/3/31 ابله فیودور داستایفسکی 4.3 82 صفحۀ 47 میخواهم اقلا یک نفر باشد، که من با او از همه چیز همانطور حرف بزنم که با خودم حرف میزنم ... 0 5 احمد رضائیان 1402/12/21 اَبله فیودور داستایفسکی 4.3 82 صفحۀ 962 نمیشود همه چیز را یکباره فهمید؛ کمال که یکباره بهدست نمیآید! برای رسیدن به کمال باید نخست از نفهمیدن شروع کرد و، اگر زود بفهمیم، آن وقت شاید درست نفهمیم... 1 52 فاضل تقوی 1403/12/9 اَبله فیودور داستایفسکی 4.3 82 صفحۀ 141 تا اینکه همه، حتی شنایدر ، مرا سرزنش کردند که چرا با آنان چون بزرگسالان سخن میگویم و هیچ چیز را از آنها پنهان نمیکنم. من هم پاسخ دادم که دروغ گفتن به بچه ها شرمآور است؛ زیرا آنها به طور عادی از همه چیز مطلع اند. هرگاه حقایق را از آنان پنهان کنیم، بالاخره بدان پی خواهند برد؛ منتها به گونهای ناشایست. من گفتم کافی است که هر کس کودکی خود را به یاد آورد، اما آنها موافق نبودند... 0 0 نعیمه خانی 1403/8/21 ابله فیودور داستایفسکی 4.3 82 صفحۀ 1000 + محکوم به گیوتین در لحظه اعدام: ببخشید فقط یک لحظه! _ مگه با یک لحظه چه کاری میتونست بکنه؟ + قطعا یک لحظه، برای او به اندازهی یک عمر ارزش داشته. 0 4 زهره دلجوی کجاباد 1404/2/14 ابله فیودور داستایفسکی 4.3 82 صفحۀ 663 قدرت که زیاد نیست، سرکشی نیز حقیر است. 0 11 نازنین~ 1404/4/2 ابله فیودور داستایفسکی 4.3 82 صفحۀ 93 نه من به کودکان چیزی میآموزم و نه او ، بلکه هردوی ما از کودکان درس میگیریم. 0 4 زهراء احمد 1403/7/6 ابله فیودور داستایفسکی 4.3 82 صفحۀ 362 در تشویش بود و اعصابش با تنشی رنجآور سخت عذابش میداد و در عین حال احساس میکرد که احتیاجی عجیب به تنهایی دارد. دلش میخواست تنها باشد تا خود را کاملا به این تنش دردناک تسلیم کند و اصلا در فکر یافتن کوچکترین مفرّی نباشد. از تلاش برای حل مسائلی که مثل آوار بر روح و قلبش فرو ریخته بود بیزار بود. پیش خود، بیآنکه آگاه باشد که چه میگوید آهسته تکرار میکرد:《 مگر اینها همه تقصیر منست؟》 0 4 ریحانه ضمیری 1402/11/26 ابله فیودور داستایفسکی 4.3 82 صفحۀ 579 اطراف ما مملو از زیبایی هاست؛ کافیه به یک بچه نگاه کنید یا به طلوع آفتاب. حتی سبزه ای که سر از خاک بیرون میاره و چشمانی که شمارو نگاه میکنن و دوستتون دارن. 5 58 ریحانه ضمیری 1402/11/10 ابله فیودور داستایفسکی 4.3 82 صفحۀ 412 آدم ها سال ها عمر میکنند؛ اما هرگز زندگی کردن را فرا نمیگیرند. 0 66 سایا 1404/4/6 ابله فیودور داستایفسکی 4.3 82 صفحۀ 704 به نظر من بهتر است آدم بدبخت باشد و آگاه تا اینکه خوشبخت باشید و بی خبر. 0 11 سایا 1404/4/2 ابله فیودور داستایفسکی 4.3 82 صفحۀ 508 به همان اندازه که انسانیت صنعتی تر و پر صدا تر میشود، آرامش رخت برمیبندد. 0 10 کوثر رحیمی 1403/6/16 ابله فیودور داستایفسکی 4.3 82 صفحۀ 100 ولی میگفت هیچ چیز در این هنگام برای او تابرباتر از این فکر مدام نبود که 'چه میشد اگر نمیمردم؟ چه میشد اگر زندگی به من بازداده میشد؟ آن وقت این زندگی برایم بینهایت میبود و این بینهایت مال من میبود! از هر دقیقه آن یک قرن میساختم و یک لحظه از آن را هدر نمیدادم. حساب هر دقیقه آن را نگه میداشتم تا یکیشان را تلف نکنم.' 0 20 نازنین~ 1404/4/1 ابله فیودور داستایفسکی 4.3 82 صفحۀ 10 و لابد آن بقچه تمام دار و ندار تو در این دنیا است؟ 0 8 ریحانه ضمیری 1402/11/18 ابله فیودور داستایفسکی 4.3 82 صفحۀ 475 اعتراف میکنم که در برابرتان به گناهی بزرگ آلوده شده ام؛ زیرا من شما را دوست دارم و دوست داشتن کمال، گناهی است نابخشودنی. 0 20
بریدههای کتاب ابله آرتمیس نازی 1402/9/14 ابله فیودور داستایفسکی 4.3 82 صفحۀ 111 هیچ چیز را نباید از بچهها پنهان کرد، به این بهانه که بچهاند و باید صبر کرد تا بزرگ شوند. چه فکر غمانگیز و نابجایی! بچهها خوب متوجه میشوند که والدینشان آنها را زیاد کوچک و بیشعور میشمارند، حال آنکه آنها همه چیز میفهمند. آدم بزرگها نمیدانند که کودکانشان حتی در تنگناهای دشوار می توانند با راهنماییهای بسیار هوشمندانه راهگشا باشند. 0 20 نازنین~ 1404/4/1 ابله فیودور داستایفسکی 4.3 82 صفحۀ 11 اشتباهی که اغلب صورت میگیرد ، در اثر هجوم اوهام به ذهن است. 0 41 Mohammad kahvaee 1403/12/4 ابله فیودور داستایفسکی 4.3 82 صفحۀ 111 در درمانگاه شنایدر بیماری بود بسیار بدبخت. به قدری بدبخت، که نظیرش مشکل پیدا میشود. او را به شنایدر سپرده بودند که جنونش معالجه شود ولی من گمان میکنم او دیوانه نبود بلکه فقط بیش از اندازه رنج کشیده بود و بیماریاش همین بود. 0 0 فاضل تقوی 1403/12/5 اَبله فیودور داستایفسکی 4.3 82 صفحۀ 30 پس از این پاسخ جوان با دقت سراپای این آقای «از همه جا باخبر» را برانداز کرد. از این گونه اشخاص گاهی در طبقهی خاصی از جامعه یافت میشوند. آنها از همه چیز مطلع اند؛ زیرا تمام کنجکاوی و استعدادشان _ بنابر قول یکی از متفکران معاصر _ به دلیل عدم وجود منافع و افکار حیاتی مهمتر، دائم به یک سو متوجه میشود. حدود اطلاعات «از همه جا باخبر ها» بسیار محدود است. 0 1 زهره دلجوی کجاباد 1404/2/10 ابله فیودور داستایفسکی 4.3 82 صفحۀ 551 اینها هیچیک لیاقت این را ندارند که خم شوند و دستمالی را که از دستتان افتاده باشد، بردارند. 0 8 زینب 1404/1/23 ابله فیودور داستایفسکی 4.3 82 صفحۀ 42 تنها برا اثر تنبلی است که افراد سعی میکنند در نخستین ملاقات نسبت به یکدیگر قضاوت کنند و همین امر موجب میشود یکدیگر را به خوبی نشناسند. 0 17 Zahra 1404/3/31 ابله فیودور داستایفسکی 4.3 82 صفحۀ 47 میخواهم اقلا یک نفر باشد، که من با او از همه چیز همانطور حرف بزنم که با خودم حرف میزنم ... 0 5 احمد رضائیان 1402/12/21 اَبله فیودور داستایفسکی 4.3 82 صفحۀ 962 نمیشود همه چیز را یکباره فهمید؛ کمال که یکباره بهدست نمیآید! برای رسیدن به کمال باید نخست از نفهمیدن شروع کرد و، اگر زود بفهمیم، آن وقت شاید درست نفهمیم... 1 52 فاضل تقوی 1403/12/9 اَبله فیودور داستایفسکی 4.3 82 صفحۀ 141 تا اینکه همه، حتی شنایدر ، مرا سرزنش کردند که چرا با آنان چون بزرگسالان سخن میگویم و هیچ چیز را از آنها پنهان نمیکنم. من هم پاسخ دادم که دروغ گفتن به بچه ها شرمآور است؛ زیرا آنها به طور عادی از همه چیز مطلع اند. هرگاه حقایق را از آنان پنهان کنیم، بالاخره بدان پی خواهند برد؛ منتها به گونهای ناشایست. من گفتم کافی است که هر کس کودکی خود را به یاد آورد، اما آنها موافق نبودند... 0 0 نعیمه خانی 1403/8/21 ابله فیودور داستایفسکی 4.3 82 صفحۀ 1000 + محکوم به گیوتین در لحظه اعدام: ببخشید فقط یک لحظه! _ مگه با یک لحظه چه کاری میتونست بکنه؟ + قطعا یک لحظه، برای او به اندازهی یک عمر ارزش داشته. 0 4 زهره دلجوی کجاباد 1404/2/14 ابله فیودور داستایفسکی 4.3 82 صفحۀ 663 قدرت که زیاد نیست، سرکشی نیز حقیر است. 0 11 نازنین~ 1404/4/2 ابله فیودور داستایفسکی 4.3 82 صفحۀ 93 نه من به کودکان چیزی میآموزم و نه او ، بلکه هردوی ما از کودکان درس میگیریم. 0 4 زهراء احمد 1403/7/6 ابله فیودور داستایفسکی 4.3 82 صفحۀ 362 در تشویش بود و اعصابش با تنشی رنجآور سخت عذابش میداد و در عین حال احساس میکرد که احتیاجی عجیب به تنهایی دارد. دلش میخواست تنها باشد تا خود را کاملا به این تنش دردناک تسلیم کند و اصلا در فکر یافتن کوچکترین مفرّی نباشد. از تلاش برای حل مسائلی که مثل آوار بر روح و قلبش فرو ریخته بود بیزار بود. پیش خود، بیآنکه آگاه باشد که چه میگوید آهسته تکرار میکرد:《 مگر اینها همه تقصیر منست؟》 0 4 ریحانه ضمیری 1402/11/26 ابله فیودور داستایفسکی 4.3 82 صفحۀ 579 اطراف ما مملو از زیبایی هاست؛ کافیه به یک بچه نگاه کنید یا به طلوع آفتاب. حتی سبزه ای که سر از خاک بیرون میاره و چشمانی که شمارو نگاه میکنن و دوستتون دارن. 5 58 ریحانه ضمیری 1402/11/10 ابله فیودور داستایفسکی 4.3 82 صفحۀ 412 آدم ها سال ها عمر میکنند؛ اما هرگز زندگی کردن را فرا نمیگیرند. 0 66 سایا 1404/4/6 ابله فیودور داستایفسکی 4.3 82 صفحۀ 704 به نظر من بهتر است آدم بدبخت باشد و آگاه تا اینکه خوشبخت باشید و بی خبر. 0 11 سایا 1404/4/2 ابله فیودور داستایفسکی 4.3 82 صفحۀ 508 به همان اندازه که انسانیت صنعتی تر و پر صدا تر میشود، آرامش رخت برمیبندد. 0 10 کوثر رحیمی 1403/6/16 ابله فیودور داستایفسکی 4.3 82 صفحۀ 100 ولی میگفت هیچ چیز در این هنگام برای او تابرباتر از این فکر مدام نبود که 'چه میشد اگر نمیمردم؟ چه میشد اگر زندگی به من بازداده میشد؟ آن وقت این زندگی برایم بینهایت میبود و این بینهایت مال من میبود! از هر دقیقه آن یک قرن میساختم و یک لحظه از آن را هدر نمیدادم. حساب هر دقیقه آن را نگه میداشتم تا یکیشان را تلف نکنم.' 0 20 نازنین~ 1404/4/1 ابله فیودور داستایفسکی 4.3 82 صفحۀ 10 و لابد آن بقچه تمام دار و ندار تو در این دنیا است؟ 0 8 ریحانه ضمیری 1402/11/18 ابله فیودور داستایفسکی 4.3 82 صفحۀ 475 اعتراف میکنم که در برابرتان به گناهی بزرگ آلوده شده ام؛ زیرا من شما را دوست دارم و دوست داشتن کمال، گناهی است نابخشودنی. 0 20