صفحۀ اصلی گشتوگذار اعلانات کتابخانه پیامها نشانشدهها تنظیمات راهنمای بهخوان تماس با پشتیبانی بیشتر حمایت مالی
بریدههای کتاب بوف کور آریا دخت 1404/5/15 بوف کور صادق هدایت 3.7 242 صفحۀ 1 گاهی در زندگی چیزهایی هست که مثل خوره آدم را میخورد 0 1 کائوروکو واگوری 1404/6/3 بوف کور صادق هدایت 3.7 242 صفحۀ 50 2 65 زینب شهسوار 1404/5/18 بوف کور صادق هدایت 3.7 242 صفحۀ 4 0 5 میم 1404/5/25 بوف کور صادق هدایت 3.7 242 صفحۀ 17 این پیشامد وحشت انگیز که به اولین نگاه به نظر من آشنا آمده،آیا همیشه دونفر عاشق همین احساس را نمی کنند که سابقا یکدیگر را دیده بودند،که رابطه مرموزی میان آنها وجود داشته است؟ 0 0 رزا راستین 1404/4/3 بوف کور صادق هدایت 3.7 242 صفحۀ 1 👁️🗨️ آغاز : در زندگی زخمهایی هست که مثل خوره روح را آهسته در انزوا میخورد و میتراشد. این دردها را نمیشود به کسی اظهار کرد، چون عموما عادت دارند که این دردهای باورنکردنی را جزو اتفاقات و پیشآمدهای نادر و عجیب بشمارند. 0 3 Mahya azs 1404/4/4 بوف کور صادق هدایت 3.7 242 صفحۀ 67 مـن بـا خـودم فکـر کـردم: «اگـر راسـت اسـت کـه هرکـسی یک ستاره روی آسمان دارد، ستارۀ من باید دور، تاریـک و بـیمعنـی باشـد! شاید اصلا من ستاره نداشتهام!». 0 5 سایه 1403/11/28 بوف کور صادق هدایت 3.7 242 صفحۀ 64 اگـر راسـت اسـت کـه هرکـسی یک ستاره روی آسمان دارد، ستارۀ من باید دور ، تاریـک و بـی معنـی باشـد! شاید اصلا من ستاره نداشته ام! 0 11 شایسته. 1403/12/14 بوف کور صادق هدایت 3.7 242 صفحۀ 67 اگر راست است که هرکسی یک ستاره روی آسمان دارد، ستارهی من باید دور، تاریک و بی معنی باشد! شاید من اصلا ستاره نداشتهام! 0 6 اسماء :) 1404/1/13 بوف کور صادق هدایت 3.7 242 صفحۀ 1 در زندگی زخمهایی هست که مثل خوره روح را آهسته در انزوا میخورد و میتراشد. این دردها را نمیشود به کسی اظهار کرد، چون عموماً عادت دارند که این دردهای باور نکردنی را جزو اتفاقات و پیشآمدهای نادر و عجیب بشمارند. 0 19 زهرا عالی حسینی 1403/4/1 بوف کور صادق هدایت 3.7 242 صفحۀ 1 در زندگی زخم هایی هست که مثل خوره روح را آهسته در انزوا میخورد و میتراشد. این درد ها را نمیشود به کسی اظهار کرد. 0 30 مبینا 1404/4/2 بوف کور صادق هدایت 3.7 242 صفحۀ 6 میترسم که فردا بمیرم و هنوز خودم را نشناخته باشم 0 26 مبینا 1404/3/14 بوف کور صادق هدایت 3.7 242 صفحۀ 31 0 3 سایه 1403/11/28 بوف کور صادق هدایت 3.7 242 صفحۀ 72 تنهـا مـرگ اسـت کـه دروغ نمـی گویـد! حـضور مـرگ همـه موهومـات را نیست و نابود میکند. ما بچه مرگ هستیم و مرگ اسـت کـه مـا را از فریب هـای زندگی نجات می دهد ، و در ته زندگی اوست که ما را صدا می زنـد و بـه سـوی خودش می خواند. 0 7 هانیه 1404/1/29 بوف کور صادق هدایت 3.7 242 صفحۀ 100 آیا همیشه دو نفر عاشق همین احساس را نمیکنند که سابقاً یکدیگر را دیده بودند، که رابطه مرموزی بین آنها وجود داشته است؟ درین دنیای پست يا عشق او را میخواستم يا عشق هيچکس آیا ممکن بود کس دیگری در من تأثير بكند؟ 0 3 < Sahar > 1404/3/20 بوف کور صادق هدایت 3.7 242 صفحۀ 63 0 4 عرفان صادقی 1404/4/5 بوف کور صادق هدایت 3.7 242 صفحۀ 55 دنیا بهنظرم یک خانهی خالی و غمانگیز آمد و در سینهام اضطرابی دوران میزد، مثل اینکه حالا مجبور بودم با پای برهنه همهی اطاقهای این خانه را سرکشی بکنم. 0 4 Mohammad 1402/3/21 بوف کور صادق هدایت 3.7 242 صفحۀ 1 در زندگی زخمهایی هست که مثل خوره روح را آهسته در انزوا میخورد و میتراشد. این دردها را نمیشود بکسی اظهار کرد، چون عموماً عادت دارند که این دردهای باورنکردنی را جزو اتفاقات و پیشآمدهای نادر و عجیب بشمارند و اگر کسی بگوید یا بنویسد مردم بر سبیل عقاید جاری و اعتقادات خودشان سعی میکنند که با لبخند شکاک و تمسخرآمیز تلقی بکنند. زیرا بشر هنوز چاره و دوایی برایش پیدا نکرده و تنها داروی آن فراموشی بتوسط شراب و خواب مصنوعی بوسیله افیون و مواد مخدره است... 1 20 < Sahar > 1404/3/20 بوف کور صادق هدایت 3.7 242 صفحۀ 66 0 1 yasna 1402/7/30 بوف کور صادق هدایت 3.7 242 صفحۀ 87 0 3 Aryan Darzi 1403/12/30 بوف کور صادق هدایت 3.7 242 صفحۀ 21 این همان کسی بود که تمام زندگی مرا زهرآلود کرده بود و یا اصلاً زندگی من مساعد بود که زهرآلود بشود و من به جز زندگی زهرآلود زندگی دیگری را نمیتوانستم داشته باشم 0 2
بریدههای کتاب بوف کور آریا دخت 1404/5/15 بوف کور صادق هدایت 3.7 242 صفحۀ 1 گاهی در زندگی چیزهایی هست که مثل خوره آدم را میخورد 0 1 کائوروکو واگوری 1404/6/3 بوف کور صادق هدایت 3.7 242 صفحۀ 50 2 65 زینب شهسوار 1404/5/18 بوف کور صادق هدایت 3.7 242 صفحۀ 4 0 5 میم 1404/5/25 بوف کور صادق هدایت 3.7 242 صفحۀ 17 این پیشامد وحشت انگیز که به اولین نگاه به نظر من آشنا آمده،آیا همیشه دونفر عاشق همین احساس را نمی کنند که سابقا یکدیگر را دیده بودند،که رابطه مرموزی میان آنها وجود داشته است؟ 0 0 رزا راستین 1404/4/3 بوف کور صادق هدایت 3.7 242 صفحۀ 1 👁️🗨️ آغاز : در زندگی زخمهایی هست که مثل خوره روح را آهسته در انزوا میخورد و میتراشد. این دردها را نمیشود به کسی اظهار کرد، چون عموما عادت دارند که این دردهای باورنکردنی را جزو اتفاقات و پیشآمدهای نادر و عجیب بشمارند. 0 3 Mahya azs 1404/4/4 بوف کور صادق هدایت 3.7 242 صفحۀ 67 مـن بـا خـودم فکـر کـردم: «اگـر راسـت اسـت کـه هرکـسی یک ستاره روی آسمان دارد، ستارۀ من باید دور، تاریـک و بـیمعنـی باشـد! شاید اصلا من ستاره نداشتهام!». 0 5 سایه 1403/11/28 بوف کور صادق هدایت 3.7 242 صفحۀ 64 اگـر راسـت اسـت کـه هرکـسی یک ستاره روی آسمان دارد، ستارۀ من باید دور ، تاریـک و بـی معنـی باشـد! شاید اصلا من ستاره نداشته ام! 0 11 شایسته. 1403/12/14 بوف کور صادق هدایت 3.7 242 صفحۀ 67 اگر راست است که هرکسی یک ستاره روی آسمان دارد، ستارهی من باید دور، تاریک و بی معنی باشد! شاید من اصلا ستاره نداشتهام! 0 6 اسماء :) 1404/1/13 بوف کور صادق هدایت 3.7 242 صفحۀ 1 در زندگی زخمهایی هست که مثل خوره روح را آهسته در انزوا میخورد و میتراشد. این دردها را نمیشود به کسی اظهار کرد، چون عموماً عادت دارند که این دردهای باور نکردنی را جزو اتفاقات و پیشآمدهای نادر و عجیب بشمارند. 0 19 زهرا عالی حسینی 1403/4/1 بوف کور صادق هدایت 3.7 242 صفحۀ 1 در زندگی زخم هایی هست که مثل خوره روح را آهسته در انزوا میخورد و میتراشد. این درد ها را نمیشود به کسی اظهار کرد. 0 30 مبینا 1404/4/2 بوف کور صادق هدایت 3.7 242 صفحۀ 6 میترسم که فردا بمیرم و هنوز خودم را نشناخته باشم 0 26 مبینا 1404/3/14 بوف کور صادق هدایت 3.7 242 صفحۀ 31 0 3 سایه 1403/11/28 بوف کور صادق هدایت 3.7 242 صفحۀ 72 تنهـا مـرگ اسـت کـه دروغ نمـی گویـد! حـضور مـرگ همـه موهومـات را نیست و نابود میکند. ما بچه مرگ هستیم و مرگ اسـت کـه مـا را از فریب هـای زندگی نجات می دهد ، و در ته زندگی اوست که ما را صدا می زنـد و بـه سـوی خودش می خواند. 0 7 هانیه 1404/1/29 بوف کور صادق هدایت 3.7 242 صفحۀ 100 آیا همیشه دو نفر عاشق همین احساس را نمیکنند که سابقاً یکدیگر را دیده بودند، که رابطه مرموزی بین آنها وجود داشته است؟ درین دنیای پست يا عشق او را میخواستم يا عشق هيچکس آیا ممکن بود کس دیگری در من تأثير بكند؟ 0 3 < Sahar > 1404/3/20 بوف کور صادق هدایت 3.7 242 صفحۀ 63 0 4 عرفان صادقی 1404/4/5 بوف کور صادق هدایت 3.7 242 صفحۀ 55 دنیا بهنظرم یک خانهی خالی و غمانگیز آمد و در سینهام اضطرابی دوران میزد، مثل اینکه حالا مجبور بودم با پای برهنه همهی اطاقهای این خانه را سرکشی بکنم. 0 4 Mohammad 1402/3/21 بوف کور صادق هدایت 3.7 242 صفحۀ 1 در زندگی زخمهایی هست که مثل خوره روح را آهسته در انزوا میخورد و میتراشد. این دردها را نمیشود بکسی اظهار کرد، چون عموماً عادت دارند که این دردهای باورنکردنی را جزو اتفاقات و پیشآمدهای نادر و عجیب بشمارند و اگر کسی بگوید یا بنویسد مردم بر سبیل عقاید جاری و اعتقادات خودشان سعی میکنند که با لبخند شکاک و تمسخرآمیز تلقی بکنند. زیرا بشر هنوز چاره و دوایی برایش پیدا نکرده و تنها داروی آن فراموشی بتوسط شراب و خواب مصنوعی بوسیله افیون و مواد مخدره است... 1 20 < Sahar > 1404/3/20 بوف کور صادق هدایت 3.7 242 صفحۀ 66 0 1 yasna 1402/7/30 بوف کور صادق هدایت 3.7 242 صفحۀ 87 0 3 Aryan Darzi 1403/12/30 بوف کور صادق هدایت 3.7 242 صفحۀ 21 این همان کسی بود که تمام زندگی مرا زهرآلود کرده بود و یا اصلاً زندگی من مساعد بود که زهرآلود بشود و من به جز زندگی زهرآلود زندگی دیگری را نمیتوانستم داشته باشم 0 2