بریده‌ای از کتاب عاشقی به سبک ون گوگ اثر محمدرضا شرفی خبوشان

بریدۀ کتاب

صفحۀ 190

از چهل درخت آرچه‌ای می‌گفت که بالای تپه‌ای دور، دیده است. چهل درخت عزیزی که مردم، " چل قیز"ش می‌گفتند. [...] از چهل دختری که قلعگی‌های آن‌جا می‌گفتند درخت شده‌اند. چهل دختر که فراز تپه رفته‌اند از پس ایلغار مغول. برای آن‌که تن به چنگال غارتیان ندهند، از خدا خواسته‌اند که درخت شوند و درخت شده‌اند.

از چهل درخت آرچه‌ای می‌گفت که بالای تپه‌ای دور، دیده است. چهل درخت عزیزی که مردم، " چل قیز"ش می‌گفتند. [...] از چهل دختری که قلعگی‌های آن‌جا می‌گفتند درخت شده‌اند. چهل دختر که فراز تپه رفته‌اند از پس ایلغار مغول. برای آن‌که تن به چنگال غارتیان ندهند، از خدا خواسته‌اند که درخت شوند و درخت شده‌اند.

15

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.