بریدهای از کتاب نهمین روز از ماه نوامبر اثر کالین هوور
1404/5/26
صفحۀ 216
و من از او پرسیدم از کجا میفهمی که عاشق کسی شدهای ؟ «میفهمی دیگه!» ... «خب، بزار واقعیت رو بهت بگم. وقتی میگم خودت میفهمی، برای اینه که میفهمی. تردید نداری. دیگه از خودت نمیپرسی احساسی که داری واقعا عشقه یا نه؛ چون وحشت میکنی که این حس رو داری. وقتی این اتفاق میافته، اولویتهات عوض میشن. دیگه به خودت و خوشحالی خودت فکر نمیکنی. فقط به اون شخص فکر میکنی و اینکه چیکار کنی تا خوشحالش کنی، حتی اگه مجبور بشی از کنارش بری و خوشحالی خودت رو فدای اون کنی.» «عشق اینه بن؛ عشق فداکاریه.»
و من از او پرسیدم از کجا میفهمی که عاشق کسی شدهای ؟ «میفهمی دیگه!» ... «خب، بزار واقعیت رو بهت بگم. وقتی میگم خودت میفهمی، برای اینه که میفهمی. تردید نداری. دیگه از خودت نمیپرسی احساسی که داری واقعا عشقه یا نه؛ چون وحشت میکنی که این حس رو داری. وقتی این اتفاق میافته، اولویتهات عوض میشن. دیگه به خودت و خوشحالی خودت فکر نمیکنی. فقط به اون شخص فکر میکنی و اینکه چیکار کنی تا خوشحالش کنی، حتی اگه مجبور بشی از کنارش بری و خوشحالی خودت رو فدای اون کنی.» «عشق اینه بن؛ عشق فداکاریه.»
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.