بریده‌ای از کتاب به قلبش اشاره کرد: روایتی از داستان زندگی حضرت خدیجه (س) اثر حبیبه آقایی پور

بریدۀ کتاب

صفحۀ 128

دخترم زهرا ! با دستان کوچکت زیاد تمرین مادری کن! زهرا سر بلند می کند و با چشمان معصوم و غمبارش نگاهم می کند: <<من..برای که مادری کنم؟>> دستان ظریفش را می گیرم؛ و میگویم : برای پدرت..جان دلم! به من قول می دهی که برای پدرت که تنها می شود مادری کنی؟!🥲

دخترم زهرا ! با دستان کوچکت زیاد تمرین مادری کن! زهرا سر بلند می کند و با چشمان معصوم و غمبارش نگاهم می کند: <<من..برای که مادری کنم؟>> دستان ظریفش را می گیرم؛ و میگویم : برای پدرت..جان دلم! به من قول می دهی که برای پدرت که تنها می شود مادری کنی؟!🥲

10

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.