بریده‌ای از کتاب عامره و هرمز؛ عاشقانه ای از هزار و یک شب اثر علی بخشی

ZahrA

ZahrA

3 روز پیش

بریدۀ کتاب

صفحۀ 18

"عجيب است تاوقتى روى زمين ايستادايم چشـمهايمان به آسمان است، به ستاره ها خيره میشويم و با شـكل ابرهاى آسمان خيالپردازى مى كنيم، اما همينكه از زمين دور میشويم و بالا میرويم نگاهمان به سـمت زمين برمیگردد و به كوه ها و جاده ها و مسير پیچ در پیچ رودها چنان زل میزنيم كه انگار سياره ى ديگرى را میبينيم"

"عجيب است تاوقتى روى زمين ايستادايم چشـمهايمان به آسمان است، به ستاره ها خيره میشويم و با شـكل ابرهاى آسمان خيالپردازى مى كنيم، اما همينكه از زمين دور میشويم و بالا میرويم نگاهمان به سـمت زمين برمیگردد و به كوه ها و جاده ها و مسير پیچ در پیچ رودها چنان زل میزنيم كه انگار سياره ى ديگرى را میبينيم"

396

19

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.