بریدهای از کتاب همنام اثر آدرین یانگ
1404/4/1
صفحۀ 24
حتی برای یک لحظه هم که شده باور کرده بودم جایم امن است و چقدر احمق بودم. باور کرده بودم عاقبت خانه و خانواده ای پیدا کرده ام و در کمتر از یک نفس همه آنها را از دست داده بودم.
حتی برای یک لحظه هم که شده باور کرده بودم جایم امن است و چقدر احمق بودم. باور کرده بودم عاقبت خانه و خانواده ای پیدا کرده ام و در کمتر از یک نفس همه آنها را از دست داده بودم.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.