بریده‌ای از کتاب سفر به قلعه خورشید اثر رقیه بابایی

بریدۀ کتاب

صفحۀ 150

“می‌خواهم سفر کنم به آن سرزمین دور، به سیر کردن در دشت و کوه و چشمه های بزرگ و کوچک، به دیدن آدم ها و خانه های عجیب و غریب. تا وقتی به شهر هزار کاتب، شهر نیشابور برسم. آنجا استادی بیابم و شاگردش شوم. قلمی واقعی به دست بگیرم و در جوهری سیاه فرو کنم. آن‌وقت قلم را روی صفحه بالا و پایین ببرم و تمام کلمات دنیا را بنویسم…”

“می‌خواهم سفر کنم به آن سرزمین دور، به سیر کردن در دشت و کوه و چشمه های بزرگ و کوچک، به دیدن آدم ها و خانه های عجیب و غریب. تا وقتی به شهر هزار کاتب، شهر نیشابور برسم. آنجا استادی بیابم و شاگردش شوم. قلمی واقعی به دست بگیرم و در جوهری سیاه فرو کنم. آن‌وقت قلم را روی صفحه بالا و پایین ببرم و تمام کلمات دنیا را بنویسم…”

3

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.