بریدهای از کتاب عقل سرخ اثر تقی پورنامداریان
1404/4/1
صفحۀ 109
اگر کسی لذّت خلوت بداند و هستی را به نیستی مبدّل گرداند پس بر اسب فکرت سوار شود و در میدان علم غیب دواند، از مغیبات وی را آن لذّت باشد که از غایت لذّت حال خود باز نتواند گفتن و از حال انسانیّت بهدر رود. «دیوانگان وی را دیوانه خوانند». و هرچه کند بهنزد تو کژ شود، امّا او را از نظر تو فراغتی باشد که آنجا که او باشد به تو نپردازد.
اگر کسی لذّت خلوت بداند و هستی را به نیستی مبدّل گرداند پس بر اسب فکرت سوار شود و در میدان علم غیب دواند، از مغیبات وی را آن لذّت باشد که از غایت لذّت حال خود باز نتواند گفتن و از حال انسانیّت بهدر رود. «دیوانگان وی را دیوانه خوانند». و هرچه کند بهنزد تو کژ شود، امّا او را از نظر تو فراغتی باشد که آنجا که او باشد به تو نپردازد.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.