بریده‌ای از کتاب ختم نبوت اثر مرتضی مطهری

بریدۀ کتاب

صفحۀ 25

بشر در مسیر تکاملی خود مانند قافله‌ای است که در راهی و به سوی مقصد معینی حرکت می‌کند، ولی راه را نمی‌داند؛ هر چندی یک بار به کسی برخورد می‌کند که راه را می‌داند و با نشانیهایی که از او می‌گیرد ده ها کیلومتر راه‌ را طی می‌کند تا می‌رسد به جایی که باز نیازمند راهنمای جدید است ، با نشانی گرفتن از او افق دیگری برایش روشن می‌شود ودهها کیلومتر دیگر را با علاماتی که گرفته طی می‌کند تا تدریجا خود قابلیت بیشتری برای فراگیری‌ پیدا می‌کند و می‌رسد به شخصی که ((نقشه کلی )) راه را از او می‌گیرد و برای‌ همیشه با در دست داشتن آن نقشه ، از راهنمای جدید بی‌نیاز می‌گردد .

بشر در مسیر تکاملی خود مانند قافله‌ای است که در راهی و به سوی مقصد معینی حرکت می‌کند، ولی راه را نمی‌داند؛ هر چندی یک بار به کسی برخورد می‌کند که راه را می‌داند و با نشانیهایی که از او می‌گیرد ده ها کیلومتر راه‌ را طی می‌کند تا می‌رسد به جایی که باز نیازمند راهنمای جدید است ، با نشانی گرفتن از او افق دیگری برایش روشن می‌شود ودهها کیلومتر دیگر را با علاماتی که گرفته طی می‌کند تا تدریجا خود قابلیت بیشتری برای فراگیری‌ پیدا می‌کند و می‌رسد به شخصی که ((نقشه کلی )) راه را از او می‌گیرد و برای‌ همیشه با در دست داشتن آن نقشه ، از راهنمای جدید بی‌نیاز می‌گردد .

1

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.