بریدۀ کتاب
1403/9/4
برج سپیده دم جلد 1
4.8
1
صفحۀ 347
بیخ گوش ایرن زمزمه کرد:« با خیره شدن به افق زودتر نمی رسی!» _با سربه سر همسرت گذاشتن هم این اتفاق نمی افته. کیال لبخند زد و گفت:« مگه غیر از سربه سر گذاشتن راه دیگه ای برای سرگرم کردن خودم دارم بانو وست فال؟» پ. ن: نه بابا ذوق چیه دارم گریه میکنم😭🫴🏻
بیخ گوش ایرن زمزمه کرد:« با خیره شدن به افق زودتر نمی رسی!» _با سربه سر همسرت گذاشتن هم این اتفاق نمی افته. کیال لبخند زد و گفت:« مگه غیر از سربه سر گذاشتن راه دیگه ای برای سرگرم کردن خودم دارم بانو وست فال؟» پ. ن: نه بابا ذوق چیه دارم گریه میکنم😭🫴🏻
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.