بریدهای از کتاب دالرگات ؛ فروشگاه بزرگ خواب و رویا اثر لی می یه
1404/6/7
صفحۀ 173
« هرچیزی که شمارو پایبند کرده... چه مکان باشه، چه زمان، چه مثل من نقص عضو... لطفا روی اون چیز ها تمرکز نکنین. بهجاش، تصمیم بگیرین چیزهایی رو در خودتون پیدا کنین که بهتون آزادی میدن. در طول این سفر ممکنه فکر کنین لب مرز هستین، انگار که لبهٔ پرتگاه هستین. این حسی بود که من امسال داشتم. مجبور بودم هزاران بار از لبهٔ پرتگاه بیفتم تا این رویا رو بینقص در بیارم؛ ولی وقتی تصمیم گرفتم دیگه به پایین نگاه نکنم و مصمم شدم که از لبهٔ پرتگاه بپرم و پرواز کنم، بالاخره تونستم این رویا رو که توش یه عقاب به سمت آسمون اوج میگیره، کامل کنم. »
« هرچیزی که شمارو پایبند کرده... چه مکان باشه، چه زمان، چه مثل من نقص عضو... لطفا روی اون چیز ها تمرکز نکنین. بهجاش، تصمیم بگیرین چیزهایی رو در خودتون پیدا کنین که بهتون آزادی میدن. در طول این سفر ممکنه فکر کنین لب مرز هستین، انگار که لبهٔ پرتگاه هستین. این حسی بود که من امسال داشتم. مجبور بودم هزاران بار از لبهٔ پرتگاه بیفتم تا این رویا رو بینقص در بیارم؛ ولی وقتی تصمیم گرفتم دیگه به پایین نگاه نکنم و مصمم شدم که از لبهٔ پرتگاه بپرم و پرواز کنم، بالاخره تونستم این رویا رو که توش یه عقاب به سمت آسمون اوج میگیره، کامل کنم. »
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.