بریده‌ای از کتاب بوف کور اثر صادق هدایت

مبینا

مبینا

1404/4/2

بریدۀ کتاب

صفحۀ 5

در زندگی زخم‌هایی هست که مثل خوره روح را آهسته در انزوا می‌خورد و می‌تراشد.این دردها را نمی‌شود به کسی اظهار کرد،چون عموما عادت دارند که این دردها‌ی باور نکردنی را جزو اتفاقات و پیش آمدهای نادر و عجیب بشمارند و اگر کسی بگوید یا بنویسد،مردم بر سبیل عقاید جاری و عقاید خودشان سعی می‌کنند آن را با لبخند شکاک و تمسخر آمیز تلقی بکنند،زیرا بشر هنوز چاره و دوایی برایش پیدا نکرده و تنها داوری آن فراموشی به توسط نوشیدنی و خواب مصنوعی به وسیبه افیون و مواد مخدر است. _ولی افسوس که تاثیر اینگونه موادها موقت است و به جای تسکین پس از مدتی بر شدت درد می‌افزاید

در زندگی زخم‌هایی هست که مثل خوره روح را آهسته در انزوا می‌خورد و می‌تراشد.این دردها را نمی‌شود به کسی اظهار کرد،چون عموما عادت دارند که این دردها‌ی باور نکردنی را جزو اتفاقات و پیش آمدهای نادر و عجیب بشمارند و اگر کسی بگوید یا بنویسد،مردم بر سبیل عقاید جاری و عقاید خودشان سعی می‌کنند آن را با لبخند شکاک و تمسخر آمیز تلقی بکنند،زیرا بشر هنوز چاره و دوایی برایش پیدا نکرده و تنها داوری آن فراموشی به توسط نوشیدنی و خواب مصنوعی به وسیبه افیون و مواد مخدر است. _ولی افسوس که تاثیر اینگونه موادها موقت است و به جای تسکین پس از مدتی بر شدت درد می‌افزاید

16

4

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.