بریدهای از کتاب بیچارگان اثر فیودور داستایفسکی
1403/6/13
3.8
52
صفحۀ 43
اما اگر به حال خودش بود مینشست و روزهای روز فقط سرش در کتابهایش بود. خیلی کتاب داشت، و آن هم کتابهایی گرانقیمت، کتابهای نایاب. در چند جای دیگر هم درس میداد و پولی از بابت آنها میگرفت؛ به محض آنکه پولی گیرش میآمد میرفت بیرون و کتاب میخرید.
اما اگر به حال خودش بود مینشست و روزهای روز فقط سرش در کتابهایش بود. خیلی کتاب داشت، و آن هم کتابهایی گرانقیمت، کتابهای نایاب. در چند جای دیگر هم درس میداد و پولی از بابت آنها میگرفت؛ به محض آنکه پولی گیرش میآمد میرفت بیرون و کتاب میخرید.
(0/1000)
نظرات
1403/10/18
چقدر با شخصیتی که ذکر شد هم داستانم..برای مطالعه بعد از شب های روشن پیشنهاد می کنید؟ نثر کتاب روان بود؟
2
0
محمد حسین رضایی
5 روز پیش
1