بریده‌ای از کتاب بیچارگان اثر فیودور داستایفسکی

بیچارگان
بریدۀ کتاب

صفحۀ 43

اما اگر به حال خودش بود می‌نشست و روزهای روز فقط سرش در کتابهایش بود. خیلی کتاب داشت، و آن هم کتاب‌هایی گرانقیمت، کتاب‌های نایاب. در چند جای دیگر هم درس می‌داد و پولی از بابت آنها می‌گرفت؛ به محض آنکه پولی گیرش می‌آمد می‌رفت بیرون و کتاب می‌خرید.

اما اگر به حال خودش بود می‌نشست و روزهای روز فقط سرش در کتابهایش بود. خیلی کتاب داشت، و آن هم کتاب‌هایی گرانقیمت، کتاب‌های نایاب. در چند جای دیگر هم درس می‌داد و پولی از بابت آنها می‌گرفت؛ به محض آنکه پولی گیرش می‌آمد می‌رفت بیرون و کتاب می‌خرید.

100

17

(0/1000)

نظرات

چقدر با شخصیتی که ذکر شد هم  داستانم..برای مطالعه بعد از شب های روشن پیشنهاد می کنید؟ نثر کتاب روان بود؟
2

0

درود بر شما
نثر کتاب روان بود و داستان روند کندی نداشت. 
به نظرم میتونه گزینه خوبی باشه بعد از شب های روشن. 

1

نیایش مجدی

نیایش مجدی

4 روز پیش

از معرفی تون متشکرم🌿
@mohoo 

1