بریده‌ای از کتاب طاعون اثر آلبر کامو

بریدۀ کتاب

صفحۀ 292

اما هیچ‌کس جرات نمی‌کرد وجود خدای سال‌ها پیش را که بخشنده هدایا بود، مانند رنج انسانی سالخورده و نظیر امیدهای جوان تروتازه بود به آنان اعلام کند. دیگر در قلب همه‌کس برای چیزی جا نبود. مگر برای امیدی بسیار قدیمی و بسیار تیره، امیدی که نمی‌گذارد انسان‌ها خود را به آغوش مرگ بیندازند و تنها عبارت است از سماجتی برای زیستن.

اما هیچ‌کس جرات نمی‌کرد وجود خدای سال‌ها پیش را که بخشنده هدایا بود، مانند رنج انسانی سالخورده و نظیر امیدهای جوان تروتازه بود به آنان اعلام کند. دیگر در قلب همه‌کس برای چیزی جا نبود. مگر برای امیدی بسیار قدیمی و بسیار تیره، امیدی که نمی‌گذارد انسان‌ها خود را به آغوش مرگ بیندازند و تنها عبارت است از سماجتی برای زیستن.

16

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.