بریده‌ای از کتاب من، شماره سه اثر عطیه عطارزاده

ماهی

ماهی

6 روز پیش

بریدۀ کتاب

صفحۀ 76

همان روز فهمیدم که ما ژن های خرابی داریم . درخت های کجی هستیم . ژن های خراب نمی‌توانند خودشان را خم و راست کنند . کج‌اند . کج می‌روند بالا ‌. خم نمی‌شوند . می‌شکنند . ژن من سالم نبود که سر موش ها را بریدم و آویزانشان کردم تا گربه ها آنطور خونشان را بلیسند . حالا هر چقدر هم پاهای‌مان را می‌جویدند و پتو هایمان را می‌خوردند.

همان روز فهمیدم که ما ژن های خرابی داریم . درخت های کجی هستیم . ژن های خراب نمی‌توانند خودشان را خم و راست کنند . کج‌اند . کج می‌روند بالا ‌. خم نمی‌شوند . می‌شکنند . ژن من سالم نبود که سر موش ها را بریدم و آویزانشان کردم تا گربه ها آنطور خونشان را بلیسند . حالا هر چقدر هم پاهای‌مان را می‌جویدند و پتو هایمان را می‌خوردند.

6

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.