بریدهای از کتاب رستاخیز اثر لی یف نیکالایویچ تولستوی
1404/2/30
صفحۀ 34
این دادرس، که کارمندی بسیار منظم و دقیق بود، از قضا آن روز صبح با همسرش بگومگو کرده بود، زیرا زنش خرجی ماهانه را زودتر از وقت تمام کرده و از او خواسته بود که از بودجه ماه بعد چیزی پیشکی به او بدهد و او حاضر نشده بود که از قرار نهاده تخطی کند. کار به دعوا کشبده بود و زن گفته بود حال که چنین است ناهاری در کار نخواهد بود و او اگر غذا میخواهد باید به رستوران برود
این دادرس، که کارمندی بسیار منظم و دقیق بود، از قضا آن روز صبح با همسرش بگومگو کرده بود، زیرا زنش خرجی ماهانه را زودتر از وقت تمام کرده و از او خواسته بود که از بودجه ماه بعد چیزی پیشکی به او بدهد و او حاضر نشده بود که از قرار نهاده تخطی کند. کار به دعوا کشبده بود و زن گفته بود حال که چنین است ناهاری در کار نخواهد بود و او اگر غذا میخواهد باید به رستوران برود
(0/1000)
فعلا هستیم
1404/2/30
0