بریدهای از کتاب شاهرخ مسکوب (نامیرایان 1) اثر علی بزرگیان
17 ساعت پیش
صفحۀ 63
وقتی سرنوشت پرومتهء اسطورهای را به فارسی برمیگرداند، پرومتهای که بر بلندای قله قاف زنجیر شده بود و عقابی هر روز جگرش را میخورد، گویی از خود میخواند: تنی افتاده در چرخهء عذاب، بهفرمانِ تازهبرتختنشستهای که ابداً تحمل مخالفت ندارد. زئوس میاندیشد که به زنجیر کشیدن پرومته بر بالای کوه میتواند بزرگترین عذاب او شود: عذاب تنهایی؛ اما سرنوشت برای پرومته تنهایی را مقدر نکرده است. بهزودی دوستان اون از راه میرسند.
وقتی سرنوشت پرومتهء اسطورهای را به فارسی برمیگرداند، پرومتهای که بر بلندای قله قاف زنجیر شده بود و عقابی هر روز جگرش را میخورد، گویی از خود میخواند: تنی افتاده در چرخهء عذاب، بهفرمانِ تازهبرتختنشستهای که ابداً تحمل مخالفت ندارد. زئوس میاندیشد که به زنجیر کشیدن پرومته بر بالای کوه میتواند بزرگترین عذاب او شود: عذاب تنهایی؛ اما سرنوشت برای پرومته تنهایی را مقدر نکرده است. بهزودی دوستان اون از راه میرسند.
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.