بریدهای از کتاب نا اثر مریم برادران حقیر
1404/6/9
صفحۀ 69
برتری اسلام را باید از محیط سخن به میدان عمل رساند. هر دو هم معتقد بودند بین مرجعیت و حکومتداری تفاوت هست؛ اولی رهبری علمی و فقهی و حمایت از جریانات اصلاحی را بر عهده دارد و دیگری سامان زندگی مردم را بر اساس آنچه دین میگوید. با همهی شباهتهای مبنایی، هرکدام نقطهی آغاز را جایی متفاوت میدانست. محمدباقر میگفت حوزه باید اصلاح شود، تشکیلات علما و روشهای آموزشیاش باید راه دیگری را پیش بگیرد، باید کاری کنند که وقتی کسی از حوزه بیرون میرود، نه فقط برای مسلمانها بلکه برای دیگران هم حرفی برای گفتن داشته باشد. از اینجا رهبری دینی را به دست فقهایی که، به طور طبیعی و تدریجی، حیات اجتماعی و سیاسی را به دست میگیرند و حکومت اسلامی را بنا میکنند ترسیم میکرد. اما آقا موسی نظر دیگری داشت؛ اینکه علما باید کنار توده قرار بگیرند تا نیازهای آنها را بشناسند و آنوقت مسئلههای زندگی و هدایت عملی آنها را دست بگیرند. میگفت نجف و قم برای چنین کاری مناسب نیستند، باید جایی دیگر را انتخاب کرد تا بشود راه سید جمالالدین اسدآبادی را به آخر رساند.
برتری اسلام را باید از محیط سخن به میدان عمل رساند. هر دو هم معتقد بودند بین مرجعیت و حکومتداری تفاوت هست؛ اولی رهبری علمی و فقهی و حمایت از جریانات اصلاحی را بر عهده دارد و دیگری سامان زندگی مردم را بر اساس آنچه دین میگوید. با همهی شباهتهای مبنایی، هرکدام نقطهی آغاز را جایی متفاوت میدانست. محمدباقر میگفت حوزه باید اصلاح شود، تشکیلات علما و روشهای آموزشیاش باید راه دیگری را پیش بگیرد، باید کاری کنند که وقتی کسی از حوزه بیرون میرود، نه فقط برای مسلمانها بلکه برای دیگران هم حرفی برای گفتن داشته باشد. از اینجا رهبری دینی را به دست فقهایی که، به طور طبیعی و تدریجی، حیات اجتماعی و سیاسی را به دست میگیرند و حکومت اسلامی را بنا میکنند ترسیم میکرد. اما آقا موسی نظر دیگری داشت؛ اینکه علما باید کنار توده قرار بگیرند تا نیازهای آنها را بشناسند و آنوقت مسئلههای زندگی و هدایت عملی آنها را دست بگیرند. میگفت نجف و قم برای چنین کاری مناسب نیستند، باید جایی دیگر را انتخاب کرد تا بشود راه سید جمالالدین اسدآبادی را به آخر رساند.
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.