بریدۀ کتاب

تهوع
بریدۀ کتاب

صفحۀ 248

برای تخیل کردن نیستی، می‌بایست آدم قبلاً آنجا باشد، در وسط دنیا، با چشم‌هایی باز باز و زنده؛ نیستی فقط تصوری در سر من بود، تصوری موجود که در آن فضای بیکران موج میزد: این نیستی پیش از وجود نیامده بود، وجودی بود مثل هر وجود دیگر و پس از بسیاری از وجودهای دیگر پدید آمده بود.

برای تخیل کردن نیستی، می‌بایست آدم قبلاً آنجا باشد، در وسط دنیا، با چشم‌هایی باز باز و زنده؛ نیستی فقط تصوری در سر من بود، تصوری موجود که در آن فضای بیکران موج میزد: این نیستی پیش از وجود نیامده بود، وجودی بود مثل هر وجود دیگر و پس از بسیاری از وجودهای دیگر پدید آمده بود.

4

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.