بریدۀ کتاب
1403/9/5
3.8
6
صفحۀ 248
برای تخیل کردن نیستی، میبایست آدم قبلاً آنجا باشد، در وسط دنیا، با چشمهایی باز باز و زنده؛ نیستی فقط تصوری در سر من بود، تصوری موجود که در آن فضای بیکران موج میزد: این نیستی پیش از وجود نیامده بود، وجودی بود مثل هر وجود دیگر و پس از بسیاری از وجودهای دیگر پدید آمده بود.
برای تخیل کردن نیستی، میبایست آدم قبلاً آنجا باشد، در وسط دنیا، با چشمهایی باز باز و زنده؛ نیستی فقط تصوری در سر من بود، تصوری موجود که در آن فضای بیکران موج میزد: این نیستی پیش از وجود نیامده بود، وجودی بود مثل هر وجود دیگر و پس از بسیاری از وجودهای دیگر پدید آمده بود.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.