بریدۀ کتاب

آن چنان تر
بریدۀ کتاب

صفحۀ 1

قدش از بقیه دختر ها کوتاه تر بود . مادرم می‌گفت نصفش زیر زمین است . من از آن نصفه زیر زمینش هم خوشم می آمد.حتی وقتی قلدری میکرد و به آدم زور می‌گفت حرکاتش شیرین بود. وقتی من را فرستاد توی اتاق معاون اداره تا کاغذ و کاربن بدزدم و گفت اگر یک سکه ی بیست و پنج تومانی بگذارم زیر در نامرئی میشوم و هیچ کس نمی فهمد کار من بوده باز هم دوستش داشتم.

قدش از بقیه دختر ها کوتاه تر بود . مادرم می‌گفت نصفش زیر زمین است . من از آن نصفه زیر زمینش هم خوشم می آمد.حتی وقتی قلدری میکرد و به آدم زور می‌گفت حرکاتش شیرین بود. وقتی من را فرستاد توی اتاق معاون اداره تا کاغذ و کاربن بدزدم و گفت اگر یک سکه ی بیست و پنج تومانی بگذارم زیر در نامرئی میشوم و هیچ کس نمی فهمد کار من بوده باز هم دوستش داشتم.

1

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.