بریدهای از کتاب پنج قدم فاصله اثر ریچل لیپینکات
1403/10/9
صفحۀ 189
آرزوی راه رفتن در میان خیابان ها یا شناکردن در دریا یا زندگی که هیچوقت فرصتش را پیدا نکردم. آرزوی چیزی که هیچوقت نمیتوانستم داشته باشم. اما حالا چیزی که میخواهم آن بیرون نیست. همین جاست، آن قدر نزدیک که میتوانم لمسش کنم؛ ولی نمیتوانم. نمیدانستم میشود چیزی را آنقدر بخواهی که آن را بین دست ها و پاها و تکتک نفس هایت حس کنی.
آرزوی راه رفتن در میان خیابان ها یا شناکردن در دریا یا زندگی که هیچوقت فرصتش را پیدا نکردم. آرزوی چیزی که هیچوقت نمیتوانستم داشته باشم. اما حالا چیزی که میخواهم آن بیرون نیست. همین جاست، آن قدر نزدیک که میتوانم لمسش کنم؛ ولی نمیتوانم. نمیدانستم میشود چیزی را آنقدر بخواهی که آن را بین دست ها و پاها و تکتک نفس هایت حس کنی.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.