بریدهای از کتاب مغازه خودکشی اثر ژان تولی
1404/4/23
صفحۀ 42
«خب، زبونت داره خشک می شه؟ سوزش سم آرسنیک رو توی گلوت حس می کنی؟» دختر جواب داد «نه، هیچی... جز شیرینی.» «پس امروز روز شانست نیست. برو یه وقت دیگه بیا.» آلن گفت «یا اینکه نظرت عوض بشه.»
«خب، زبونت داره خشک می شه؟ سوزش سم آرسنیک رو توی گلوت حس می کنی؟» دختر جواب داد «نه، هیچی... جز شیرینی.» «پس امروز روز شانست نیست. برو یه وقت دیگه بیا.» آلن گفت «یا اینکه نظرت عوض بشه.»
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.