بریدۀ کتاب
1402/7/20
3.9
122
صفحۀ 73
ده سال آزگار از پلکان ساعات و دقایق عمرت هر لحظه یکی بالا رفته و تو فقط خستگی این بار را هنوز در تن داری. این جوجه فکلی و جوجههای دیگر که نمیشناسیشان همه از تخمی سر دراورده اند که روزی حصار جوانی تو بوده و حالا شکسته و خالی مانده.
ده سال آزگار از پلکان ساعات و دقایق عمرت هر لحظه یکی بالا رفته و تو فقط خستگی این بار را هنوز در تن داری. این جوجه فکلی و جوجههای دیگر که نمیشناسیشان همه از تخمی سر دراورده اند که روزی حصار جوانی تو بوده و حالا شکسته و خالی مانده.
0
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.