بریده‌ای از کتاب ما ایوب نبودیم اثر فاطمه ستوده

بریدۀ کتاب

صفحۀ 160

به آقا گفته بودم که نمی‌خواهم ناامید از حاجت‌روایی شوم. گفته بودم آخرین امیدم خودش و خدا هستند و از ترس این‌که این امید هم ناامید شود، دلم نمی‌خواست حتی حاجتم را بگویم تا مبادا باز هم نشود و من آخرین امکان را هم از دست بدهم.

به آقا گفته بودم که نمی‌خواهم ناامید از حاجت‌روایی شوم. گفته بودم آخرین امیدم خودش و خدا هستند و از ترس این‌که این امید هم ناامید شود، دلم نمی‌خواست حتی حاجتم را بگویم تا مبادا باز هم نشود و من آخرین امکان را هم از دست بدهم.

72

5

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.