بریده‌ای از کتاب کاندید یا خوش باوری اثر ولتر

زینب

زینب

1404/1/6

بریدۀ کتاب

صفحۀ 45

صدبار خواستم خودکشی کنم، اما همچنان دل‌بسته‌ی زندگی بودم. این ضعف مسخره شاید یکی از بدشگون‌ترین تمایلات ما باشد؛ چون چیزی ابلهانه‌تر از این نیست که بخواهیم باری را به دوش بکشیم که همواره می‌خواهیم به زمین بیفکنیم؛ مگر می‌شود از خود نفرت داشت و دل‌بسته‌ی خود بود، به عبارتی، ماری را نوازش کرد که ما را می‌بلعد تا برسد به قلبمان و آن را بخورد؟

صدبار خواستم خودکشی کنم، اما همچنان دل‌بسته‌ی زندگی بودم. این ضعف مسخره شاید یکی از بدشگون‌ترین تمایلات ما باشد؛ چون چیزی ابلهانه‌تر از این نیست که بخواهیم باری را به دوش بکشیم که همواره می‌خواهیم به زمین بیفکنیم؛ مگر می‌شود از خود نفرت داشت و دل‌بسته‌ی خود بود، به عبارتی، ماری را نوازش کرد که ما را می‌بلعد تا برسد به قلبمان و آن را بخورد؟

96

9

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.