بریدهای از کتاب بینوایان (ج۲) اثر ویکتور هوگو
20 ساعت پیش

4.5
64
صفحۀ 696
فاضلاب پاریس گاه پر میشد و بر میآشفت، آنگونه که گویی نیل ناشناسی ناگه طغیان کرده است. طغیان فاضلاب فضیحتهایی به بار میآورد. گهگاه این دستگاه گوارش مدنیت، عمل هضمش بد انجام میگرفت، حلق شهر پر از کثافت میشد، با فرو بردن این گندابها پاریس مجبور بود دوباره مزه آن را بچشد. این تشابه فاضلاب به مذاقش اثری نیکو داشت! همانند هشدار بود، اما پیام بسیار بد گرفته شد، شهر به خشم آمده از آن بود و تصور نمیکرد گل و لای تا این حد جسارت داشته باشند، قابل پذیرش نبود که فضولات به سوی مردم برگردند، پس همان به که زودتر دفع شوند.
فاضلاب پاریس گاه پر میشد و بر میآشفت، آنگونه که گویی نیل ناشناسی ناگه طغیان کرده است. طغیان فاضلاب فضیحتهایی به بار میآورد. گهگاه این دستگاه گوارش مدنیت، عمل هضمش بد انجام میگرفت، حلق شهر پر از کثافت میشد، با فرو بردن این گندابها پاریس مجبور بود دوباره مزه آن را بچشد. این تشابه فاضلاب به مذاقش اثری نیکو داشت! همانند هشدار بود، اما پیام بسیار بد گرفته شد، شهر به خشم آمده از آن بود و تصور نمیکرد گل و لای تا این حد جسارت داشته باشند، قابل پذیرش نبود که فضولات به سوی مردم برگردند، پس همان به که زودتر دفع شوند.
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.