بریدهای از کتاب روی شانه های نونا اثر جولی لی
1404/4/1
صفحۀ 124
یانگ سو از کنار من زیر چشمی نگاهی به دخترک انداخت،چشم هایش برق زد. بعد دستم را ول کرد و بدوبدو به سمت جونی رفت. دهانم باز ماند،باورم نمی شد. اما حالا دیگر میدانستم که فقط یک دختر زیبا کافی بود تا یانگ سو به ثانیه ای من را رها کند.پوزخندی زدم و تظاهر کردم به برادرم خیره شده ام.
یانگ سو از کنار من زیر چشمی نگاهی به دخترک انداخت،چشم هایش برق زد. بعد دستم را ول کرد و بدوبدو به سمت جونی رفت. دهانم باز ماند،باورم نمی شد. اما حالا دیگر میدانستم که فقط یک دختر زیبا کافی بود تا یانگ سو به ثانیه ای من را رها کند.پوزخندی زدم و تظاهر کردم به برادرم خیره شده ام.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.