من این کتاب رو تو یکی از موکب های مسیر پیاده روی اربعین خوندم
این کتاب، روایت مادر شهید محمد معماریان بود
از بچگی مادر شروع میشه تا وقتی که فرزندشون شهید میشن
من بیشتر از خود شهید شیفته ی مادرشون شدم😅انقدر که این زن نترس و فعال و دغدغه مند بودن
از زمان انقلاب فعالیتشون رو شروع کردن
یه کارایی انجام میدادن که هر زنی جرئتش رو نداشت
من از ایشون دو تا چیزو خوب یاد گرفتم
☝️🏻یکی اینکه آدم تو هر شرایطی میتونه پاکار انقلابش باشه فقط باید پشت کار داشته باشه
✌️🏻دوم اینکه نباید نسبت به این دنیا تعلقی داشت.
مثل ایشون که نسبت به خونهشون تعلق خاصی نداشتن و همیشه خونشون پایگاه بوده و مردم رفت و آمد میکردن
و دیگری اینکه خیلی راحت از فرزندشون گذشتن و اجازه دادن که به جبهه برن. زمانی هم که شهید شد خیلی مقاوم بودن
اون روز کتاب رو تا صفحه ۱۰۵ تونستم بخونم بعدش دیگه باید پیاده روی رو ادامه میدادیم.
اما از برنامه فراکتاب دانلودش کردم و تا پایان سفر خوندمش😍