صادق شریفی

صادق شریفی

@sadegh215

13 دنبال شده

26 دنبال کننده

پیشنهاد کاربر برای شما

یادداشت‌ها

نمایش همه
        با این که کتاب از انتشارات خود سازمان بورس بود اما کتاب خوبی نبود، کلیات به صورت شعاری و غیر کاربردی - فلان چیز درست است، فلان چیز سبب تاثیر بر این میشود، باید دقت کرد،انتخاب درست باید انجام داد- برای یک تازه کار منابع خیلی بهتری وجود دارد و برای یک حرفه ای که تقریبا فاقد نکته ی جدیدیست.  انتهای کتاب خلاصه ای از بیست و سه درس از وارن بافت آمده که آن هم از بس خلاصه است مطالب جا نمی افتد. شاید این کتاب برای دهه هشتاد کتاب بدی نبوده باشد ولی در عصر حاضر خیلی بیشتر از این حرفها از یک منبع انتظار می‌رود. 
همین کتاب سندی بر این نظریه آدام اسمیت است که دولت -نه تنها تاجر، کشاورز و صنعتگر- که حتی ناشر خوبی هم نیست.
توصیه میکنم اگر تازه کارید و می‌خواهید در سهام سرمایه گذاری کنید یونیت صندوق های سرمایه گذاری مشاع بخرید. این توصیه از همه ی مطالب این کتاب برای شما مفیدتر است. و اگر‌حرفه ای هستید قطعا این کتاب اندازه ی وقتی که بابتش می‌گذارید نفعی به شما نمی‌رساند.
      

0

        این کتاب تاریخ را روایت نمیکند، بلکه تحلیلی پیش می‌رود. وقایع مهم تاریخی (مثل جنگ ایران و عراق)شاید در دو خط توصیف بشوند. و این نکته ی مثبتیست چون داستان تاریخ ایران مدرن را کمابیش همه شنیده ایم.
نکات تازه این در این کتاب آموختم. یکی درک بهتری از دوران قاجار بود و اینکه حکومت مرکزی اساسا قدرت فراگیری نداشت. حتی در زمان ناصرالدین شاه حوزه حکمرانی شاه و دربار به مرکز و اطراف آن محدود میشد. یک ایران متحد زیر یک لوای واحد از زمان رضاشاه معنا پیدا کرد. با این اوصاف تازه فهمیدم چرا شاهی برای مسافرت خارج از یک بانک انگلیسی یا روسی مجبور به استقراض می‌شده. و دیگر اینکه چرا ارتش ایران در شهریور بیست هیچ مقاومتی در برابر قوای متفق نداشت. چون اساسا توان این کار نبود. 
نکته های دیگری از این دست هست که کتاب را خواندنی می‌کند.
البته کتاب گاهی اشتباهاتی دارد که وقتی آنها را می‌بینی دلت می‌لرزد که نکند در بین مطالبی که خوانده ای و آموختی هم اشتباهاتی بوده باشد. اشتباهاتی در این حد که جایی گفته است حبیب الله عسگر اولادی ، برادر وزیر بازرگانی بوده است. در حالیکه خودش وزیر بازرگانی بوده است.
در مجموع کتابی خوش خوان و مفید است. 
      

0

        کتابی خوب شامل تعداد زیادی مسائل فلسفی.  به مورد زیر توجه کنید. تم کلی کتاب یک همچین چیزیست:

یک نفر توی خیابون شما رو گیر میندازه و اسلحه ای روی سرتون میزاره و میگه یا برو خونه و یک سیلی محکم به خواهر کوچیکت بزن یا میکشمت. شما میدونید که با جدا شدن از اون آدم اون دیگه دسترسی به شما نداره. 
در حالت عادی شما بهش میگید این کار رو انجام میدین. ازش جدا میشین. می آیند خونه و زیر قولتون میزنین و همچین کاری نمی کنید. و تمام

اما خفت گیر داستان ما توانایی عجیبی داره. و میتونه از بادی لنگوئیج و حالت صورت شما بفهمه که شما راست میگین یا دروغ. شما از ترس جونتون  بهش قول جدی میدین که بزنین. اما وقتی خونه میرسین. و از دسترس اون خارج میشید دیگه دلیلی نداره این کار رو انجام بدین. اما خفت گیر محترم باهوش تر از این حرفهاست. و باز متوجه میشه که شما در زمانی که دسترسی بهتون نداره کار دلخواه اون رو نمی‌کنید. پس اسلحه رو به سختی رو پیشونیتون فشار میده و آماده شلیک میشه. شما این بار جدی جدی نیت میکنید که بزنید. لحظه ی زدن سیلی رو تصور می‌کنید. عذاب وجدان میگیرید. ولی چاره ای نیست. بعدا ازش معذرت‌خواهی خواهید کرد. وقتی از مرد جدا شدین مستقیم میرید خونه و روبروی خواهر وایمیستین دستتون رو بلند میکنید و ...  ولی دلیلی برای زدن نمی‌بینید. قطعا نمیزنید. چرا بزنید؟ اون که دیگه تسلطی رو شما نداره.
همینجور که دارید به این چیزا فکر می‌کنید خفت گیر مسلح اخمی میکنه و میگه تمام افکارتون رو داره میخونه. شما مستاصل میشید. خفت گیر آماده شلیک میشه....

شما باشید چه کار میکنید؟
      

2

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز عضو باشگاهی نیست.

لیست‌ها

این کاربر هنوز لیستی ایجاد نکرده است.

بریده‌های کتاب

این کاربر هنوز بریده کتابی ننوشته است.

فعالیت‌ها

0