کتاب متعلق به قرن ۱۸ انگلستان هست و میتونه شروع خوبی برای کسایی باشه که میخوان از قرن ۱۸ انگلستان بخونن
بخش جالب ماجرا روایت رابینسون از تلاش هایش برای رفع نیاز های اولیه و ثانویه زندگیشه
نیاز هایی که امروزه خیلی راحت اونا رو در اختیار داریم و رابینسون مجبور بود به معنای واقعی از صفر شروع کنه البته اگر وسایلی کمی که داشت رو در نظر نگیریم.
رابینسون طی اتفاقاتی که در این جزیره براش میافته متوجه لطف خداوند میشه. لطفی که رابینسون هیچ وقت شکرش رو نکرد اما خدا همیشه مراقب اون بود.
در کل این کتاب یادآوری خوبیه برای اینکه یادمون نره در طول زندگی همیشه لطف خداونده که مارو از مصائب دنیا نجات میده.