کشش داستانی اونقدر زیاد بود که اجازه نمیداد کتاب رو کنار بگذارم.
یک رمان امنیتی_سیاسی که  همزمان دو سیر زمانی رو دنبال میکنه، فضای داستانی اونقدر جذاب و گیراست که نمیتونی حدس بزنی چی میشه، برای درک کامل لازمه که دوباره خوانی هم بشه.
در این رمان خبری از شخصیت های ابر انسانی یا کسایی که اراده فولادین دارن و به نوعی کلیشه‌سازی نیست، شخصیت اصلی داستان یک شخصیتیه که در طول داستان درست مثل زندگی عادی تغییر میکنه تا جایی که در نقطه مقابل خودش قرار میگیره و  این سیر به نظرم بسیار جالب و قابل تامله.
به نظر شما این ادم‌میتونه به خود قبلیش برگرده؟ عقیده من اینه که هرگز ادم قبلی نخواهد شد حتی اگر از نظر فکری به ادم قبل برگرده، چون چیزهایی رو تجربه و درک کرده و پل هایی رو پشت سرش خراب کرده مثل اعتماد، ایمان، پاکی که قاعدتا درست شدنی نیست.
      

        از اون دسته از کتبیه که برای خوندن و درک کردنش باید مطالعه کرد
 احساس میکنم که با یک بار خوندن این کتاب، نتیجه‌ای حاصل نمیشه باید برگشت و دوباره اون رو خوند تنها اونجاست که متوجه نکات مهم‌میشی...

در کل کتاب ثقیل و ارزشمندیه توصیش میکنم👌


      

        واقعا لذت بردم‌👌
      

        بخش اعظم داستان به شخصیت و افکار بسیار پیچیده انسان می‌پردازد و نشان میدهد که انسان تا چه اندازه می‌تواند خودخواه و مغرور باشد 🫴
و این غرور، انسان را به مرز حماقت و در نهایت بدبختی می‌کشاند، در واقع انسانی که هرچیزی را به حفظ غرور ارجحیت بدهد ارزش های والاتری در زندگی مثل عشق، خوشبختی، سعادت و... را از دست می‌دهد.
      

        《واروارا با خودت چه کردی ؟ بهتر است بگویم با تو چه کردند؟》

عشق خالصانه و صادقانه ماکار را چگونه توانست عوض کند آن هم زمانی که قرار بود همه چیز بهتر شود؟!

واروارا آیا راه دیگری هم وجود داشت؟
واروارا آیا ارزشش را داشت؟
      

        من نظری غیر مشهور راجع به این کتاب دارم و میدونم که خیلی ها با این نظر من موافق نیستند اما صرفاً این نظر و تجربه‌ایه که من بدست اوردم من از داستان خیلی خوشم نیومد، شخصیت‌پردازی ضعیف و گاهی ضدونقیض بودن  و جذاب ترین موضوع برای من پس‌گرفتن سحر بود. و اینکه شخصیت یوسف برایم نماد تناقض جلوه کرده و اینکه 
فضای داستان زنانه و ببشتر خواننده را با افکار همراه میسازه که در نوع و زمان خودش بسیار قابل ستایشه اما من نپسندیدم
      

        یک داستان نمادین از  وضعیت سیاست...
چرخش ۱۸۰ درجه ای یک موضوع 
خود تحقیری در مقابله با اروپا 
محور های اصلی این داستان کوتاهِ طنزِشاید مسخره است.
      

        خیلی جالب بود ..
یک اتفاق مسخره باعث شد که زندگی یه پسر جوون بکلی نابود بشه 🫴
اونجایی اختلاف طبقاتی نمایانگر میشه که یک موضوع واحد باعث میشه زندگی شخصی نابود بشه و طرف دیگه اون اتفاق براش یک اتفاق مسخره قلمداد میشه که باید فقط نادیدش گرفت.
      

        واقعااا عالی بود 👌👌 درمان افسردگیه این کتاب با قلم بی‌نظیر مهرداد صدقی .
یه نوستالژی شیرین همراه با شیطنت های شخصیت محسن باعث میشه که نتونی کتاب رو زمین بزاری🙌
      

        غرق در نا امیدی و پر از حس نفرت و شکست و افسردگی ...
      

        سیر داستانی جذاب  و کشش خوبی هم داره 👌
      

        سراسر یاس و ناامیدی و پوچ انگاری ..
شخصیت اصلی داستان‌ها اغلب اشخاصی شکست‌خورده، منفور و یا کسایی هستن که به پوچی رسیده‌اند.
      

        وقتی به عزیزی گفتم قصد دارم کتابهای داستایفسکی رو شروع به خواندن کنم این کتاب رو برای شروع پیشنهاد داد. 
کتابیه که بعد از خوندن هر صفحه به فکر فرو میری، گاهی از پیچیده نوشتن خسته میشی ولی در نهایت نمیتونی دست از خوندن برداری.
یک فیلم سینمایی به کارگردانی فرزاد موتمن به همین نام بصورت برداشتی آزاد ساخته شده که دیدن آن خالی از لطف نیست
      

        برای شناخت فِرَقی که بوجود آمده‌اند و خواستگاهش توضیحات دقیقی دارد مخصوصا در مورد خوارج. قسمتی از متن :
مذهب خارجی‌گری با اینکه دیری نپایید اما روحش در تمام قرون و اعصار اسلامی جلوه‌گر بوده است تا اکنون که عده‌ای از نویسندگان معاصر و روشنفکر دنیای اسلام نیز طرز تفکر آنان را به صورت مدرن و امروزی درآورده‌اند و با فلسفه حسی پیوند داده‌اند
      

        واقعا از این کتاب لذت بردم، قلم بی‌نظیر علوی باعث شد که بتونم با شخصیت‌های اصلی داستان زندگی کنم 👌