کی گریه میکنه؟ من که گریه نمی‌کنم :)
خیلی خیلی خوب بود از زمان تولد فرانکی تا زمان مرگش باهاش زندگی کردم و طوری که توی هر ماجراجویی همراهش بودم و این رو کاملا حس می‌کردم :)
 قلم شگفت انگیز میچ البوم و اون ارامشی که موقع خوندن این کتاب رو داشتم نمیتونم توصیف کنم! 
      

        شاهکار خالص😭🤌🏻. اگه نخونید نصف عمرتون بر فناست-
این کتاب جوری بود که تا میومدم اتفاقی رو هضم کنم یه چیز دیگه اتفاق میوفتاد و از سر هیجان ، حرص و عصبانیت دلم میخواد سرمو بزنم به دیوار ، تاحالا با هیچ کتابی اینطوری ارتباط نگرفته بودم🥲😭🤌🏻)))))) 
سفر ما برای زمان کوتاهی به پایان یافته ولی من باز برمیگردم و همراه الایس ، لایا  ،  هلین و .. سفر تازه ای رو شروع میکنم! 
      

        الکس و کانر ، خواهر و برادری دوقلو هستند که به سرزمین پریان سفر می‌کنند ، این سفر ناگهانی دوقلو هارا به ماجراجویی های شگفت انگیز و هولناک می‌کشاند و باعث آشکار شدن راز خانوادگی دوقلوهای بیلی می‌شود ..

هیچ‌وقت فکرش رو هم نمی‌کردم که مجموعه به این دلنشینی پیدا کنم ، در طول زمانی که در حال خوندن این مجموعه بودم همراه با دوقلو های بیلی سفری شگفت انگیز و پر از ماجرا رو تجربه کردم ، هر قسمت با شخصیت های این داستان گریه کردم ، خندیدم ، حرص خوردم و شوکه شدم. شخصیت های این کتاب مثل دوست برام عزیزن و قول میدم روزی تمام جلد هاش رو بخرم و دوباره همون ذوقی که با خوندن جلد اول داشتم رو تجربه کنم.

خداحافظ دوقلو های بیلی ، فراگی ، شنل قرمزی ، جک و گلدی ، مامان غازه ، ترولبلا ، انجمن پریان ، شخصیت داستان کانر و ..
به امید دیدار دوباره و تجربه کردن همچین ماجرا هایی:")
      

        جنفیر ای نلیسن در این کتاب ، شمارا به میانه ی جنگ‌جهانی دوم در فرانسه می‌برد که توسط آلمان ( نازی ها ) اشغال شده است. قهرمان این داستان دختری به نام مگ است. از دوسال پیش که پدر مگ به جنگ رفته هیچکس از او خبری ندارد. اما مگ برای پیدا کردن پدرش راهی سفر هولناک و خطرناکی می‌شود.

و پایان یه کتاب دلنشین دیگه. زبونم قاصره از این همه زیبایی .. 
 این اولین اثری بود که از خانم جنیفر ای.نیلسن میخوندم و انتظار این همه زیبایی رو نداشتم.پردازش شخصیت ها و دنیای داخل کتاب انقدر خوب بهشون رسیدگی شده بود که حس می‌کردی داخل کتابی انقد جذاب بود. 
 قلم خانم جنیفر به معنای واقعی جادویی بود. تاحالا کتابی به این روونی و دلنشینی ندیده بودم اولین کتابی بود که حین خوندنش اصلا ازش خسته نشدم و خیلی دوسش داشتم واقعا هر قسمت این کتاب آمیخته به هیجان بود ، اصلا دلت نمیومد این کتابو بزاری روی زمین یه فصل که تموم میشد هر طور شده باید می‌رفتی فصل بعدی چون یه خرمن سوال توی ذهنت ایجاد می‌شد و تپش قلب میگرفتی.
 خیلی جالب بود و بین این همه کتابی که خونده بودم میتونم به جرعت بگم بهترین و متفاوت ترین موضوع رو داشت ( از نظر من! )
حتما بخونیدش به هیچ عنوان پشیمون نمیشید. 
      

        این کتاب داستان پسر شاه میوتیوس پاتروکلوس است که به جرم قتل ناگهانی از سرزمین پدری خود تبعید شده و عنوان شاهزاده را از دست می‌دهد. او راهی سرزمین شاه پلئوس و پسرش شاهزاده آشیل می‌شود. 
دوستی بین پسری که به جرم قتل تبعید شده و شاهزاده ی فتیا یعنی آشیل ..

بالاخره تموم شد. روحم ، جانم و احساساتم رو بین صفحات این کتاب جا گذاشتم. من با تک تک کلمات ، جملات ، صفحات و کاراکتر های این کتاب زندگی کردم، این کتاب من رو فراتر از دنیایی که انتظارش رو داشتم. برد دنیایی که هرگز فراموشش نمی‌کنم :')