کتاب بادبادک باز (The Kite Runner) اثر خالد حسینی است که در سال ۲۰۰۳ منتشر شد و اولین رمان او محسوب میشود. این کتاب نیز با ترجمه مهدی غبرایی به فارسی در دسترس است و موفقیت جهانی قابل توجهی کسب کرد. بادبادک باز، داستانی عمیق و گیرا دربارۀ دوستی، خیانت، گناه و رستگاری در بستر تاریخ پر فراز و نشیب افغانستان است.
خلاصه داستان:
داستان از زبان «امیر»، پسری از خانوادهای مرفه در کابل در دهۀ ۱۹۷۰ روایت میشود. او بهترین دوست و همبازی خود، «حسن»، پسری از طبقه هزاره را دارد که خدمتکار پدر امیر است. امیر و حسن پیوندی عمیق و ناگسستنی دارند و بیشتر وقت خود را با ساختن خانه گلی، خواندن داستان و مهمتر از همه، شرکت در مسابقات بادبادکبازی که در زمستانهای کابل بسیار محبوب است، میگذرانند. امیر به پدرش که مردی قدرتمند و مورد احترام است، بسیار وابسته است و همواره در تلاش برای جلب رضایت اوست.
نقطه عطف داستان در یکی از مسابقات بادبادکبازی رخ میدهد. امیر در این مسابقه پیروز میشود و حسن، به عنوان "بادبادکباز"، وظیفه دارد بادبادک پیروزی را برای امیر پیدا کند. اما در این حین، حسن مورد تعرض و خشونت چند پسر قلدر قرار میگیرد و امیر که شاهد ماجراست، از ترس و بزدلی، هیچ اقدامی نمیکند و حسن را تنها میگذارد. این عمل، گناهی بزرگ در ذهن امیر باقی میماند که سالیان سال مرور آن صحنه و آن روز، باعث آزارش میشود.
پس از این اتفاق و به دلیل حس گناه و همچنین فشارهای اجتماعی (که در آن زمان، هزارهها مورد تبعیض بودند), حسن و پدرش، افغانستان را ترک میکنند. امیر که احساس میکند با رفتن حسن، بار سنگین گناهش نیز کم میشود، ظاهری آرام دارد اما در باطن ویران شده است.
سالها بعد، با وقوع انقلاب ثور و سپس حمله شوروی به افغانستان، امیر و پدرش مجبور به ترک وطن شده و به آمریکا مهاجرت میکنند. امیر در آمریکا بزرگ میشود، تحصیل میکند و نویسنده میشود. او با ثریا دختری افغان که او نیز در آمریکا ساکن است، ازدواج میکند. اما گذشته همچنان امیر را رها نمیکند.
در اواخر دهه ۱۹۹۰، امیر نامهای دریافت میکند که او را به بازگشت به افغانستان (که اکنون تحت کنترل طالبان است) و انجام کاری برای جبران گذشته دعوت میکند. این دعوت، فرصتی برای امیر است تا با گذشته خود روبرو شود، گناهش را جبران کند و به دنبال حسن و پسرش بگردد. سفر بازگشت به کابل، امیر را با واقعیتهای تلخ افغانستان تحت طالبان و همچنین حقایقی تکاندهنده دربارۀ گذشته خود و خانوادهاش روبرو میسازد.
خالد حسینی در این اثر تلاش کرده تا مفاهیمی از بروز واکنش و عواطف بیرونی تا لایههای درونی و پیچیده را به مخاطب ارائه دهد. به نظر من این مفاهیم عبارتند از:
1. دوستی و وفاداری: رابطه عمیق و ناگسستنی بین امیر و حسن، قلب تپندۀ داستان است. وفاداری بیقید و شرط حسن به امیر، در مقابل بزدلی و خیانت امیر، تضاد عمیقی را شکل میدهد. در این بخش از روایتها، به عنوان یک مخطب، عمیقا معنای وابستگی به دوستی و خیانت و پشیمانی را درک کردم و رنج پشیمانی امیر به عمق جانم نشست.
2. گناه، شرم و رستگاری: گناه امیر در قبال حسن، او را در تمام طول زندگیاش عذاب میدهد. سفر او به افغانستان، سفری برای یافتن رستگاری و جبران گذشته است. درک من از پشیمانی امیر در نهایت به باورپذیریام در جبرانی که امیر به همین قصد به افغانستان سفر کرد را عمیقتر کرد.
3. روابط پدر و پسر: رابطه پیچیده امیر با پدرش، تلاش او برای جلب رضایت بابا و کشف رازهایی درباره پدرش، از جنبههای مهم داستان است.
4. طبقه اجتماعی و نژاد: تبعیض علیه هزارهها در جامعۀ افغانستان، یکی از بسترهای اصلی داستان است که شکاف بین امیر و حسن را تشدید میکند.
5. تاریخ و سیاست افغانستان: رمان به طور غیرمستقیم، تأثیرات مخرب انقلاب ثور، حمله شوروی و روی کار آمدن طالبان بر جامعه و زندگی مردم افغانستان را به تصویر میکشد.
خالد حسینی با روایتگری گیرا و احساسی، خواننده را به دنیای کابل قدیم میبرد. شخصیتهایی که حسینی خلق کرده هر کدام ویژگیهای قابل باور دارند و میشود در مسائلی مخاطب با این شخصیتها همذاتپنداری کرد.
نویسنده در این اثر به مسائل و مفاهیم انسانی ورود دقیقی داشته است. او از عشق و دوستی و در عین حال خیانت و بخشش به خوبی نوشته است.
خالد حسینی در این اثر خود هم کمی اغراقآمیز از رنج، سختی و قسمتهای تاریک زندگی در افغانستان روایت کرده است و تا حدودی مسئلۀ جبران خطای گذشته قابل پیشبینی بود. با این حال پس از خواندن این کتاب، ذهن شما مدتهای طولانی با زندگی امیر و حسن باقی خواهد ماند.