بسیار خب کتاب انتقام نوشتهی دوست و خواهر عزیزم به پایان رسید،کتابی که با لحظه به لحظه اش آدرنالین درونم برمیخیزید و خاطرات در ذهنم به پرواز درمیآمدند،حرفی نیست،در جایگاهی نیستم که برای همچین شاهکار بینظیری نقدی بنویسم،از هیچ چیز نمیتوان ایراد گرفت جز از ویراستاری نامناسب!
شخصیت های تماما مورد علاقه ام بودند و روند داستان و خط زمانی بینظیرش حرفی برای گفتن باقی نمیگذارد،بخوانید و در انتقام و گرد هم آمدند دوبارهی جنبش اوپال ها لذت ببرید.
خواندن این کتاب را روزی شروع کردم که دوستیم را با نویسندهی کتاب آغاز کردم و هیچگاه به پایان این کتاب نخواهم رسید.
حس خواندن کتابی که میدانی چه سختی ها،چه شاید و چه غم هایی درونش خفته،خیلی متفاوت تر از آنچیزی بود که تصور میکردم،در اخر میخواهم از دوست و خواهر عزیزم تشکر کنم برای خلق همچین شاهکاری:)
پ.ن:خواهان جلد دوم با حضور زن تئو
-تئو شوهرمه بچه داریم نزدیک نشید-
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.