قضاوت بین شخصیت ها خیلی سخته اورهان یطور،آیدین یطور، بابا و مامانشون هم همینطور 
آیدا و یوسف بزرگترین قربانیای تفکر پوسیده ان
        

          یادداشتی بر مقرری دوم کتاب شکسپیر و شرکا

خیلی جذاب باید باشد که در زمانه‌ای نفس بکشی که غول‌ها نفس می‌کشند. اینجوری خودت هم از معاشرت با غول‌ها قد بلند می‌کنی و رشد می‌کنی و بزرگ می‌شوی؛ مخصوصا اگر با غولی آنقدر دوست باشی که نوشته‌هایش را پیش از انتشار به تو بدهد و تو آنقدر از این همنشینی آموخته باشی که درخور رفع چنین نیازی بشوی.
سیلویا بیچ اینگونه بود...
        

          خیلی قشنگه.
عاشق تصویر سازی های چالز دیکنز هستم .‌🥰
برای مسابقه خوارزمی ، در داستان نویسی شرکت کردم ، معلممون می گفت حتما باید تصویر سازی تون خوب باشه ، خدارو شکر کتاب خوبی رو انتخاب کردم.😅
        

          چقدر مرور شعرهای قدیمی وسط داستان حس خوبی دارد.

«گندم خوب کاشته‌ای، فصل درو می‌رسد مارال»
        

          برای هر کتابخوان و کتابدوست و مخصوصا کتابفروش‌هایی که عاشقانه کتاب را زندگی می‌کنند، شاید سرگذشت مشهورترین و شاید معروف‌ترین_به لحاظ افرادی که به کتابفروشی رفت و آمد می‌کردند_هیجان‌انگیزترین روایتی باشد که می‌شود خواند. چنین روایتی وقتی از قلم بازگشاینده‌ی این کتابفروشی به مثابه مادر کتابفروشی باشد صدبرابر جذاب‌تر و هیجان‌انگیزتر خواهد بود. گویی خانم بیچ خودش را و زندگی و هویتش را هم بخشی از تاریخچه‌ی کتابفروشیِ شکسپیر و شرکا می‌داند...
لذت بردیم...
        

          سقوطم از چشای تو.... چه مرگ شاعرانه ای میشه!!