رمان «بیبیپیک» اثر لودمیلا اولیستسکایا، پرترهی تکاندهندهای از مور، زنی مغرور و خودمحور ترسیم میکند که سالهای زندگیاش را در کامجوییهای گذرا و روابط بیثمر سپری کرده است. او که آنا فیودورونا (بیبیپیک) حاصل یکی از همین رابطههای زودگذرش است، هرگز نقش مادری را به درستی ایفا نکرده و دخترش را بیشتر یادآوری از اشتباهات جوانی میداند تا موجودی مستحق محبت. تناقض آشکار شخصیت مور در صحنهای کلیدی خود را نشان میدهد؛ همانجا که با وجود زندگی اپیکوری و لذتطلبانهی خود، سفر دخترش به یونان را - که نماد همان لذتجوییهایی است که او همواره دنبال کرده - ممنوع میکند. این رفتار دوگانه، نه تنها خودخواهی عمیق و حسادت بیمارگونهی مور را عریان میکند، بلکه ریاکاری طبقهی روشنفکر شوروی را نیز به تصویر میکشد؛ کسانی که با شعار آزادی، اسیر بندهای تنگ کنترلگری و دیگرآزاری هستند. مور در این رمان، تجسم زوال اخلاقی نسلی است که در کشاکش میان سنت و مدرنیته، نه تنها هویت خود، بلکه توانایی عشق ورزیدن را نیز از دست داده است.
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.