نورا

نورا

@Noora1023

5 دنبال شده

34 دنبال کننده

پیشنهاد کاربر برای شما

یادداشت‌ها

نمایش همه
نورا

نورا

1403/10/8

        بیایید اثر های یک نویسنده را باهم اینگونه مقایسه نکنیم
وقتی مبنای یک کتاب(موضوع)متفاوت باشد نمی‌شود ان را با کتاب هایی که موضوعات دیگری دارند،قیاس کرد.
امیرخانی ساختار شکن است و من عاشق ساختار شکنی!
هر اثرش زندگی پر پیچ و خمی ست که جریان دارد و متفاوت است متغیر،ای کاش بشود که متفاوت و متغیر بودنش پیشرو شود.
ایده هایش از دل درد های زندگی بالا می آیند و در رهش که رها می‌شود از معکوسش به سراغ شهر سازی رفته دلم می‌خواهد بگویم به سراغ زمینِ عزیز رفته که خدا خلیفه ش را درآن ساکن کرد و نعمت عمرانی در زمینِ‌عزیز را به خلیفه اش بخشید.
او به بخشی از این موضوع اشاره کرد که اطلاعات بسیار خوبی را در اختیار خواننده قرار میداد حال اگر هم شبیه مقاله باشد،مقاله درقالب رمان که همیشه بد نیست،هست؟
شخصیت های کتاب زنده بودندونبودند،با آنها انس میگرفتی و نمیگرفتی!سیر داستان پژمرده بود و شخصیت های نیمه زنده را هم پژمرده کرده بود،پژمردگی ناشی از جملات مورد استفاده،بروز وقایع روند کتاب را کندو خسته کننده میکرد.
علاقه زیاد جناب آقای نویسنده به ارمیا هم که ستودنی ست.
تلنگر خوبی بود! 
      

0

23

نورا

نورا

1403/6/16

        دنیای این روزهای آدمیزاد چیز بزرگی کم دارد 
و آن سادگی در زندگیست، کتاب روایتی ساده از زندگیِ سادهِ آدم هایی ساده اند؛ اما حماسه می آفرینند.
روایت مادرانه ای که با تربیت درستش چهار انسان را تحویل جامعه زمان خود می‌دهد.
روایت چهار دختری و هر کدام با چهار طبع متفاوت که کنار هم بودن را یاد گرفته اند و صبورانه و قدم به قدم برای متغییرِ متفاوتِ پیش رو بودن حرکت می‌کنند،روایت دخترانه ای از تکامل است.
ترجمه روان کتاب به سادگی کتاب می افزاید و شما را با خود همراه می‌کند تا قدم به قدم با رشد شخصیت های داستان همراه شوید.روند کتاب در اواسط کند میشد و در آخر از شور اوایلش کم شد درگیری آخرین ماجرای داستان کمی زیاد طول کشید و از آب و تاب همیشگی کتاب کم کرد‌.
با خواندنش به دنیای کودکی هایتان سفر خواهید کرد اما محتوا را عمیق تر درک میکنید،نویسنده دغدغه هایش را به خوبی بیان کرده بود، او دغدغه اخلاق مداری مردم جامعه اش را داشت.
بخوانید و تجربه کنید و تجاربتان را ارزیابی کنید.
زندگی این چهار دختر را زنده گی کنید!
      

1

نورا

نورا

1401/9/21

        کسی در روستایی محروم بزرگ می شود و سختی میکشد می شود حاج قاسم که امریکایی ها از او
می ترسیدند اما کسی در ناز و نعمت و رفاه زندگی میکند میشود محمد رضا شاه که یک ملت ارزوی مرگش را میکردند این کتاب روایتگر انتخاب مردی است برای زندگی اش که حق را انتخاب کرد و به کمال رسید شیرین بود برایم شنیدن واژه هایی که تا بحال انها را نشنیده بودم وبا شوق به اخر صفحه رجوع میکردم تا معانی انهارا بفهمم یکی دیگر از شیرینی هایش رفتار حاج قاسم با پدر و مادرش بود خیلی زیبا بود نوجوان های عزیز این کتاب رو بخونید و روابطتون رو با پدر و مادرتون اصلاح کنید زمانی به پایان رسید که انتظارش را نداشتم درد اور است وقتی گنجی پیدا کنی اما وقتی به اوج لذتت رسیدی یکهو تمام شود زندگی حاج قاسم برایم یک گنج بود پر از نکته های ریزو درشت اما تا به اصل لذت پیدا کردن نکات رسیدم تمام شد..
زمانی که شروعش کردم برایم جالب بود دستنوشته کامل حاج قاسم وجوداشت اما بعد ها که فکر کردم دیدم لازم نبود و فقط و فقط کاغذ حرام شده بود...!
با این حال بخوانید و لذت ببرید
      

4

نورا

نورا

1401/9/21

        کسی میتواند از سیم های خار دار دشمن عبور کند که از سیم های خاردار نفس خود عبور کرده باشد "علی چیت سازیان"
این را که مینویسم دستانم میلرزد بغض راه گلویم را
بسته است برایم سخت است نشاندن کلماتی که شرحی باشند برای شما مدت هاست کتاب را خواندم اما میدان کلماتم برای توصیف کتاب سبک است....
این کتاب روایتگر انتخاب دختری است برای زندگی... عقلش به او میگفت باید شریک زندگیه
رزمنده ای مجاهد بشود که بتواند با این کار به انقلاب کمک کند اما عقل چه میفهمد که که غم هجران عاشق و معشوق طاقت فرسا است چه میفهمد دلتنگی یعنی چه چه میفهمد.....
خط به خط کتاب غم عجیبی در ان نهفته است که شما را تا اخر کتاب همراهی میکند... غمی که شما را گرم نگه میدارد....غمی که آرزو میکنید تمام بشود ولی در عین حال نمی توانید دست از این غم عجیب بکشید
غبطه میخورم به خانواده هایی که دغدغه ای بیش از یک زندگی معمولی را دارند درگیر متعلقات مادی نیستند و از تجملاتی که دست و پای ما را بسته است اصلا توجهی ندارند چون فهمیدند که زندگی فراتر از چیزی است که اکثر مردم برای نگه داشتنش دست به هر کاری میزنند....
دائم با خود میگویم آیا اینها انسان هستند یا فرشته.....
کمی بعد ذهنم پاسخ میدهد اینها انسان بودند اما ما هنوز به آن درجه انسانیت نرسیده ایم علی آقا یک انسان بود یک مرد بی نقص
اما چطور؟ علی اقا شما که راه شهادت رو به ما گفتی اما نگفتی چطور توانستی از فرشته ات بگذری؟
چطور توانستی از بچه ات که هنوز ندیدش بگذری بچه ای که یه عمر بهانه بابا را میگرفت....
از علی و فرشته که بگذریم کلمات کتاب بوی مادرانه میدادند مادرانه ای که دو جوان را تربیت کردند و شدند علی و فرشته و....
مادرانه ای که بعدها محمد علی را پرورش میدهند که هرگز حضور پدر را حس نکرده....ـ
کتاب غریب نیست به قدری همراهیت میکند که سر از دزفول در میاری با ذهن غذا میخوری گرمای اهواز را لمس میکنی سر بچه ات را نوزاش میدهی و......
      

3

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز عضو باشگاهی نیست.

چالش‌ها

این کاربر هنوز در چالشی شرکت نکرده است.

لیست‌ها

این کاربر هنوز لیستی ایجاد نکرده است.

فعالیت‌ها

          بیایید اثر های یک نویسنده را باهم اینگونه مقایسه نکنیم
وقتی مبنای یک کتاب(موضوع)متفاوت باشد نمی‌شود ان را با کتاب هایی که موضوعات دیگری دارند،قیاس کرد.
امیرخانی ساختار شکن است و من عاشق ساختار شکنی!
هر اثرش زندگی پر پیچ و خمی ست که جریان دارد و متفاوت است متغیر،ای کاش بشود که متفاوت و متغیر بودنش پیشرو شود.
ایده هایش از دل درد های زندگی بالا می آیند و در رهش که رها می‌شود از معکوسش به سراغ شهر سازی رفته دلم می‌خواهد بگویم به سراغ زمینِ عزیز رفته که خدا خلیفه ش را درآن ساکن کرد و نعمت عمرانی در زمینِ‌عزیز را به خلیفه اش بخشید.
او به بخشی از این موضوع اشاره کرد که اطلاعات بسیار خوبی را در اختیار خواننده قرار میداد حال اگر هم شبیه مقاله باشد،مقاله درقالب رمان که همیشه بد نیست،هست؟
شخصیت های کتاب زنده بودندونبودند،با آنها انس میگرفتی و نمیگرفتی!سیر داستان پژمرده بود و شخصیت های نیمه زنده را هم پژمرده کرده بود،پژمردگی ناشی از جملات مورد استفاده،بروز وقایع روند کتاب را کندو خسته کننده میکرد.
علاقه زیاد جناب آقای نویسنده به ارمیا هم که ستودنی ست.
تلنگر خوبی بود! 
        

0

2