محمد کامیابی

محمد کامیابی

کتابدار بلاگر
@Mohammad.kamyabi

32 دنبال شده

137 دنبال کننده

            یک کتابخوان ۱3 ساله 😇
          
mohammad_k1389
گزارش سالانه بهخوان

یادداشت‌ها

نمایش همه

15

13

6

باشگاه‌ها

باشگاهی برای نوجوانان

380 عضو

میثم و شهر ترس‌های ممنوعه

دورۀ فعال

فعالیت‌ها

114

هری پاتر و یادگاران مرگ
          تمااام!

همه چیز از یک روز گرم تابستانی شروع شد
زمانی که بالاخره دل را به دریا زدم و تصمیم گرفتم از سرزمین واقعیات فاصله بگیرم و وارد دنیای تخیلات و فانتزی شوم..
بالاخره فهمیدم تا امتحان نکنم، نمی‌فهمم هری پاتر ارزش مطالعه دارد یا خیر؟
الان جوابم را گرفته‌ام🤝
هری پاتر با صدای آقای سلطان زاده فوق العادست..!


حدود پنج ماه از عمرم را در دنیای جادوگری صرف کردم..
با شخصیت ها زندگی کردم و کاملا راضیم :)
برای کسب افتخاراتشان خوشحال و با شکست هاشان غمگین می‌شدم.
شخصیت های زیادی در کتاب وجود داشتند
ولی برای من مهم ترین هاشان تعداد انگشت شماری بیشتر نیستند..

از شخصیت های مثبت کتاب که بگذریم
دو شخصیت منفی(شایدهم در ظاهر منفی)
در این کتاب وجود داشت، که تا صفحات آخر نفهمیدم چرا یک عده از دوستان این شخصیت هارو دوست دارند..😅

*اگر به اسپویل حساس هستید، این 
بخش رو نخونید*

در فصل های آخر این جلد
بخشی از اتفاقات کودکی تا بزرگسالی اسنیپ مرور شد، تمامش را با دقت دنبال کردم!
بخشی از محرومیت، سختی‌ها و از دست دادن عشق برای اسنیپ فقط بخاطر افکار پوسیده، اشتباه و مسیر نادرست خودش بود، نه هیچ چیز دیگر...
اسنیپ وقتی خواسته/ناخواسته با عملش باعث نابودی کامل فرد مورد علاقه‌اش شد، تازه احساس پشیمانی کرد!
 برای جبران در این راه تلاش زیادی کرد، درست است، ولی خب همچنان شخصیت و رفتار جالبی نداشت، حتی با خود شخص دامبلدور! :||

نفر بعدی دراکو مالفوی،
وجدانا
مالفوی در طول این کتاب چه نقش مثبتی داشت؟
حتی تا لحظه‌ی آخر هم هیچ کاری مثبتی نکرد!
فقط چون در جلد آخر در یکی دو بخش مظلوم واقع شده بود، دوستش داشتید؟ :||
من خیلی سعی کردم این دو شخصیت رو دوست داشته باشم، ولی درنهایت نشد، الان بعد از اطلاع کامل از اتفاقات، برای اسنیپ احترام زیادی قائلم،
ولی مالفوی از نظرم همچنان همان پسر‌بچه‌ی لوس و بی فکره 🚶‍♀

دوتا از شخصیت هایی که نقش اصلی نبودند ولی خیلی دوستشون داشتم؛
لونا و نویل بودند
واقعا دوست داشتنی و بامعرفت بودند :)
 لونا با اون لحن شل و کشدارش، نویل با اون حواس پرتی های بامزش🥺

با آخرین فصل کتاب، دلم ضعف رفت..
چقدر قشنگ تموم شد :)))🤍


این کتاب نکات آموزنده ای هم دارد؛ 
۱. تقریبا در تمام جلدها، از وقت گذاری برای روابط می‌گوید.
روابط، حتی روابط دوستانه نیاز به مراقبت دارند، 
باید از کودکی اعتماد و گذشت کردن را بياموزيم!

۲. دامبلدور برای من نماد یک رهبر فوق العاده است!
رهبری که می‌دانست گفتن خیلی مسائل بی‌فایدست و باید فرصت دهد تا خود افراد تجربه کنند و به نتایج درست برسند..
روش تنبیه و تشویق دامبلدور عالی بود.!
و درآخر اینکه، حتی افرادی مثل دامبلدور هم ممکن است گاهی خطا کنند 

۳. حل مشکلات شخصی یک نفر و تصمیم نهایی برای زندگی افراد رو بدون ناراحتی به خودشون بسپرید و درمقابل، حمایتشون کنید!
رون و هرمیون درتمامی لحظات حمایتگر هری بودند، ولی اگر دقت کنید در هیچ بخشی، تصمیمی را بر هری اجبار نمی‌کنند بلکه همیشه،
 زندگی و انتخابات هری در دست خودش است.. (مشورت می‌دهند ولی اجبار خیر)


_در آخر هری پاتر مجموعه کاملا بی عیب و نقصی نیست، ممکنه برای خواننده سوالات بی جوابی به جا بگذارد
برای مثال؛
۱. مگر بچه ها در هاگوارتز آموزش ندیدن که طلسم ها و جادوهارو بدون اینکه بر زبان بیارن اجرا کنن؟
پس چرا مرگ خواران و باقی جادوگر ها در حین مبارزات اصلی، برای اینکه شخص مقابل متوجه نوع اون جادویی که به کار بردن نشه، اینکارو نمی‌کردن؟

۲. مگر ولدمورت نمیدونست ذهنش خونده میشه؟ پس چرا نمیتونست چفت شدگی رو روی خودش اجرا کنه؟ :||
هری میتونست اونوقت ولدمورت نمیتونست؟

سوال‌های زیادی هست، ولی تمامی اینها نمی‌توانند جذابیت این مجموعه‌ را کم کنند♡

خدانگهدار!
هری، رون، هرمیون
لونا و نویل دوست داشتنی!
بدعنق، بامزه و شیرین ترین روحی که دیدم..
خدانگهدارتون باشه!
با اینکه خیلی دوستشون داشتم ولی حجم غم در جلد های آخر شاید اجازه نده دیگه به سراغشون بیام :(♡
        

77

شهری در سکوت مرگبار؛ داستان هایی واقعی از ووهان
شرح عکس:  پزشکی که برای اولین بار درباره ویروس کورنا هشدار داد و به خاطر ابتلا به ویروس کورنا فوت کرد.
صفحه مجازی این پزشک به دیوار ندبه چین معروف هست مردم در صفحه مجازی ایشون درد و دلهاشون رو می نویسن  مرگ این پزشک برای جامعه چین تکان دهنده بود به گونه ای که دولتمردان چین با این که در ابتدا با  این پزشک به خاطر افشاگریش برخورد جدی  کردن  و بهش هشدار دادن بعد از مرگش از اون قهرمان ساختن و ازش استفاده ابرازی کردن 

موقع خوندن کتاب با خودم می گفتم   کاش  یه رمان بود  زیادی برای واقعیت وحشتناکه 😥 دارم به این نتیجه می رسم اگه مردم یه منطقه اسیر دست یه دیکتاتورن  و آزادی بیان ندارن یه عده ساحل نشینِ عافیت طلب برای خودشون  بی خیال  لم دادن و  فکر می کنن  بهشون ربطی نداره  چون تا زمانی که خودشون در آرامش هستن  هیچ  اهمیتی نداره  اما در واقعیت  این شکلی نیست وقتی آتیش از یه منطقه شروع می شه به سایر مناطق هم می رسه  کاش ساده از کنارش نگذرن 

نویسنده  این کتاب که از قضا سابقه سیاسی هم داشته نسبت به خفقان و استبداد جامعه اش بی تفاوت نیست  به ووهان می ره تا از  وضعیت شیوع کورنا   گزارش تهیه کنه حتی با این  که ممکنه تحت نظر باشه و نتونه کتابش رو تموم کنه آدم های زیادی حاضر نیستن باهاش مصاحبه کنن در واقع با نوشتن  این کتاب یه جورایی سر زندگیش ریسک می کنه ...

سال ۲۰۱۹  بعضی  از دوستانم  بعد از شنیدن اخبار می گفتن  که  ایول دولت چین چه قدر قشنگ تونسته بحران کورنا رو مدیریت کنه اما نمی دونستن واقعیت یه چیز دیگه است   توی این کتاب به این حقیقت اشاره می شه که  مسئولان چینی آمار رو دستکاری کردن در ابتدای اپیدمی که هنوز نامی برای این ویروس وحشتناک نبود  و علائمش مشخص نبود  از پزشکان و کادر درمان خواستن علت مرگ رو چیزی دیگه ای ثبت کنن اجازه ندادن خیلی از مرگ و میر ها ثبت بشه  

از طرفی   مردم ووهان  هم در اوایل اپیدمی   از مرگ و میر های گسترده و چگونگی شیوع  چیزی  زیادی نمی دونستن  پزشکان شاهد مرگ افراد بسیاری بودن متاسفانه  دولت در ابتدای اپیدمی   همچنان در اخبارش می خواست به هر نحوی همه چیز رو عادی نشون بده  اجازه نمی داد پزشکان لباس محافظ بپوشن  چون توجه ها رو جلب می کرد حتی دولت  در بعضی مواقع بیمارها رو از قرنطینه با وجود بدحالیشون مرخص می کرد تا نشون بده شرایط عادی شده حتی در اخبارش به گونه ای به مردم القا می کرد  این ویروس  از انسان به انسان  منتقل نمی شه در ووهان بیمارستانها با کمبود دارو مواجه بودن  در قسمت پذیرش افرادی  برای پذیرش یا ترخیص بیماران  تصمیم می گرفتن  که پزشک نبودن  اطلاعات  بیماران توسط اطلاعات چین  بایگانی می شد حتی پزشکان به اونها دسترسی نداشتن  دستیابی به دارو و خدمات پزشکی دشوار شده بود  سیستم حمل و نقل قدغن شده بود بعضی از مریضها به این خاطر می مردن  عجیب تر از همه دولت دائما به خاطر مدیریت و تدیبر های به موقع از خودش تشکر می کرد که باعث می شد دوستانی که در ابتدای یادداشت اشاره کردم تحسینش کنن 

حالا توی این شرایط که خفقان همه جارو گرفته پزشکان و افراد دغدغه مند  غیر مستقیم می خوان به مردم بگن   یه خبرایی  هست مراقب باشن  خیلی از این افراد بازداشت می شن بعد از مدتی خود توده  مردم هم متوجه بغرنج بودن اوضاع می شن اما  فضای مجازی تحت نظره حتی  سازندگان شبکه های مجازی همکاری مستقیمی با دولت در سرکوب دارن...
          شرح عکس:  پزشکی که برای اولین بار درباره ویروس کورنا هشدار داد و به خاطر ابتلا به ویروس کورنا فوت کرد.
صفحه مجازی این پزشک به دیوار ندبه چین معروف هست مردم در صفحه مجازی ایشون درد و دلهاشون رو می نویسن  مرگ این پزشک برای جامعه چین تکان دهنده بود به گونه ای که دولتمردان چین با این که در ابتدا با  این پزشک به خاطر افشاگریش برخورد جدی  کردن  و بهش هشدار دادن بعد از مرگش از اون قهرمان ساختن و ازش استفاده ابرازی کردن 

موقع خوندن کتاب با خودم می گفتم   کاش  یه رمان بود  زیادی برای واقعیت وحشتناکه 😥 دارم به این نتیجه می رسم اگه مردم یه منطقه اسیر دست یه دیکتاتورن  و آزادی بیان ندارن یه عده ساحل نشینِ عافیت طلب برای خودشون  بی خیال  لم دادن و  فکر می کنن  بهشون ربطی نداره  چون تا زمانی که خودشون در آرامش هستن  هیچ  اهمیتی نداره  اما در واقعیت  این شکلی نیست وقتی آتیش از یه منطقه شروع می شه به سایر مناطق هم می رسه  کاش ساده از کنارش نگذرن 

نویسنده  این کتاب که از قضا سابقه سیاسی هم داشته نسبت به خفقان و استبداد جامعه اش بی تفاوت نیست  به ووهان می ره تا از  وضعیت شیوع کورنا   گزارش تهیه کنه حتی با این  که ممکنه تحت نظر باشه و نتونه کتابش رو تموم کنه آدم های زیادی حاضر نیستن باهاش مصاحبه کنن در واقع با نوشتن  این کتاب یه جورایی سر زندگیش ریسک می کنه ...

سال ۲۰۱۹  بعضی  از دوستانم  بعد از شنیدن اخبار می گفتن  که  ایول دولت چین چه قدر قشنگ تونسته بحران کورنا رو مدیریت کنه اما نمی دونستن واقعیت یه چیز دیگه است   توی این کتاب به این حقیقت اشاره می شه که  مسئولان چینی آمار رو دستکاری کردن در ابتدای اپیدمی که هنوز نامی برای این ویروس وحشتناک نبود  و علائمش مشخص نبود  از پزشکان و کادر درمان خواستن علت مرگ رو چیزی دیگه ای ثبت کنن اجازه ندادن خیلی از مرگ و میر ها ثبت بشه  

از طرفی   مردم ووهان  هم در اوایل اپیدمی   از مرگ و میر های گسترده و چگونگی شیوع  چیزی  زیادی نمی دونستن  پزشکان شاهد مرگ افراد بسیاری بودن متاسفانه  دولت در ابتدای اپیدمی   همچنان در اخبارش می خواست به هر نحوی همه چیز رو عادی نشون بده  اجازه نمی داد پزشکان لباس محافظ بپوشن  چون توجه ها رو جلب می کرد حتی دولت  در بعضی مواقع بیمارها رو از قرنطینه با وجود بدحالیشون مرخص می کرد تا نشون بده شرایط عادی شده حتی در اخبارش به گونه ای به مردم القا می کرد  این ویروس  از انسان به انسان  منتقل نمی شه در ووهان بیمارستانها با کمبود دارو مواجه بودن  در قسمت پذیرش افرادی  برای پذیرش یا ترخیص بیماران  تصمیم می گرفتن  که پزشک نبودن  اطلاعات  بیماران توسط اطلاعات چین  بایگانی می شد حتی پزشکان به اونها دسترسی نداشتن  دستیابی به دارو و خدمات پزشکی دشوار شده بود  سیستم حمل و نقل قدغن شده بود بعضی از مریضها به این خاطر می مردن  عجیب تر از همه دولت دائما به خاطر مدیریت و تدیبر های به موقع از خودش تشکر می کرد که باعث می شد دوستانی که در ابتدای یادداشت اشاره کردم تحسینش کنن 

حالا توی این شرایط که خفقان همه جارو گرفته پزشکان و افراد دغدغه مند  غیر مستقیم می خوان به مردم بگن   یه خبرایی  هست مراقب باشن  خیلی از این افراد بازداشت می شن بعد از مدتی خود توده  مردم هم متوجه بغرنج بودن اوضاع می شن اما  فضای مجازی تحت نظره حتی  سازندگان شبکه های مجازی همکاری مستقیمی با دولت در سرکوب دارن...
 


        

31

سفرهای گالیور

4

خواب دزد

9