کاران

کاران

@Karan

8 دنبال شده

31 دنبال کننده

            
          

یادداشت‌ها

                نشر افق، ترجمه ی رضا نجفی (همراه با تفسیر)
یکی از بهترین کتاب هایی بود که تا الان خوندم. هسه کار شرح احساسات درونی رو به خوبی تمام توی این کتاب نشون میده. تقریبا میتونم بگم عناصر خارجی تاثیر خیلی کمی توی داستان دارن، و تمرکز کتاب روی عناصر درونیه. 
اگر درباره ی هسه تحقیق کنید یا اینکه تفسیر دمیان رو بخونید، متوجه میشید که هسه از متفکران بزرگی تاثیر گرفته. 
از جمله، باید حتما به نیچه و یونگ اشاره کرد. من به وضوح اندیشه های نیچه و یونگ‌رو به صورت ترکیب شده توی داستان شاهد بودم. 
از رنگ و بوی مذهبی داستان نباید غافل شد، با این تفاوت که در آخر یک جور های مفهوم مذهب در هم میشکنه‌. هسه معتقده که راه هر کس جداست. 
نماد ها در این کتاب زیاد هستن. چه بسا که متوجه مفهوم نشید اگر نماد ها رو پیدا نکنید. 
تنها ایرادی که از نظر من وجود داشت، این بود که هسه یه جاهایی زیاد از حد فهم ماجرا رو به خود خواننده واگذار کرده بود. در صورتی که اگر فقط یکم توضیح میداد به زیبایی داستان اضافه میشد. (مثلا تا حدودا آخر کتاب، شما متوجه نمیشید که دمیان و حوا و کرومر اصلا آدم های خارجی نیستن، درون سینکلر زندگی میکنن و نماد های یونگی وجودش هستن. ) 
        

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

16

                از توانایی های نیچه، آمیختن فلسفه و ادبه. این کاری نیست که از دست هر اندیشمندی بربیاد. 
تفکرات رادیکال و عصیانگر نیچه به قالب یک کتاب آسمانی در اومده و حتی قسمت بندی  شده و هر بابی در حکمت چیزیه. 
از نیچه جانب‌داری قطعی نمی‌کنم. از ذات واقعی انسان گفته و هدفی که باید داشته باشه. کاملا ضد مسیحیت نوشته شده و به وضوح در حمایت از خداناباوریه. 
کسی که می‌خواد این کتاب رو بخونه باید تعصباتش رو مدتی ببوسه و بذاره کنار. به این معنی نیست که باید همه چیزش رو قبول کرد، بلکه باید دید کدوم قسمت از تفکرات نیچه به دل می‌شینه و کدوم قسمت هاش نه. 
از نظر من ایرادی که وجود داره اینه که نیچه زیادی به خودش اطمینان داره. هیچ عقیده ی مخالفی رو قبول نمی‌کنه و به همه غیر مستقیم و مستقیم سرکوفت می‌زنه. به شخصه حتی اگر بعضی عقایدش رو بپسندم باز هم نمی‌تونم درباره ی مسئله های فرامادی  به اندازه ی نیچه خودسر و مطمئن باشم. 
همه ی این ها به کنار، ادبیات این کتاب شاهکاره. از منظر ادبی اگر بهش نگاه کنید، چیزیه بین کتاب شعر و کتاب آسمانی. ترجمه ی آقای آشوری هم زیباییش رو دوچندان کرده.
خوندن این کتاب رو به شدت توصیه می‌کنم. چه به افراد مذهبی، چه غیر مذهبی، و چه کسانی که مثل من سردرگم هستن. 
البته باید اشاره کنم که خوبه قبل از این حداقل یکی دو اثر از نیچه رو خونده باشید، چون در غیر این صورت هضم متن براتون سخت میشه.  
        

5

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز باشگاهی ندارد.

چالش‌ها

این کاربر هنوز در چالشی شرکت نکرده است.

فعالیت‌ها

کاران پسندید.
            قلبم برای پذیرش عشق و ترحم ساخته شده بود، اما بدبختی آن را به شرارت و نفرت کشاند.
خواندن این کتاب برای من همانند نوشیدن یک لیوان(آبجوخوری) آب‌طالبی خنک پس از دویدن به مسافت ۱۰ کیلومتر بود، همان اندازه دلچسب و گوارا.

گفتار اندر داستان کتاب
فرانکنشتاین عاشق تحصیل علم به خصوص فلسفه‌های مختلف است و سرنوشت، او را در مسیری قرار می‌دهد تا برای کسب علم سفر کند و در کنار اساتید جدید مسیر افکار و تخیلاتش دست‌خوش تغییر می‌گردد و ماجرا از آنجا آغاز می‌گردد که او به فلسفه‌ی چگونگی خلقت انسان علاقه‌مند می‌شود و این علاقه به شکلی که در داستان می‌خوانیم منجر به مطالعه و تحقیق و نهایتا خلق موجودی زنده(یک هیولا) می‌گردد.
تقابل او با خلقتش و به خصوص صحبت‌های مابین آن‌ها یکی از جذاب‌ترین بخش‌های کتاب است که شما را میخ‌کوب می‌کند و از خواندن سطر به سطر آن لذت می‌برید و نهایتا فرانکنشتاین باید تاوان خلق این موجود را هم پرداخت کند و ... .

بیش از این به داستان کتاب ورود نمی‌کنم چون داستانی سرراست است و صحبت بیشتر منجر به اسپویل می گردد، فقط بدین نکته لازم است اشاره کنم که هفته‌ی قبل که برای فصل پاییز و زمستان اقدام به خرید کتاب می‌کردم برای خرید این کتاب متوجه شدم ترجمه‌های بی‌شماری از مترجمان گمنام وجود دارد و از دوستان کتاب‌خوانم که سوال پرسیدم تقریبا آن‌ها هم شناختی از آنان نداشتند، تا اینکه یکی از دوستان مترجمم پیشنهاد به خواندن انگلیسی کتاب کرد و به همین خاطر ضمن تشکر از ایشان باید خدمت شما نیز عرض کنم که متن انگلیسی کتاب بسیار روان و ساده است و در صورتیکه زیربنای لازم را جهت مطالعه دارا هستید می‌توانید خواندن آن‌را امتحان نمایید چونکه نسخه‌های ترجمه‌شده به فارسی دست‌خوش سانسور گردیده‌اند و بخش‌هایی از کتاب حذف گردیده است.

نکته:
پس از خواندن کتاب، همانند همیشه به سراغ ریویوهای دوستانم رفتم و ریویوی «مائده» را بسیار کامل و خواندنی دیدم، به همین جهت لینک آن‌را در این‌جا قرار می‌دهم و پیشنهاد می‌کنم به آن ریویو نیز مراجعه نمایید:
https://www.goodreads.com/review/show...

نقل‌قول نامه
«هیچ‌کس نمی‌تواند فریبندگی‌های علم را درک کند مگر اشخاصی‌که آن را تجربه کرده باشند.»

«چه چیزی می‌تواند جلوی دلِ قوی و عزمِ جزم انسان را بگیرد؟»

«من خوب و نیک‌سرشت بودم، بدبختی از من شیطان ساخت. من را خوشبخت کم تا دوباره به سرشت خوبم بازگردم.»

«براستی وظایف خالق نسبت به مخلوقش چیست؟ آیا درست این نیست که قبل شاکی شدن از مخلوقم می‌بایست همه‌ی رفاه و خوشبختی را تقدیمش کنم؟»

«بدبختی یعنی نداشتن دوست و همدم»

کارنامه

طبق استانداردی که برای رتبه‌بندی و نهایتا نمره دادن به کتاب‌ها برای خود تعریف کرده‌ام، وقتی نمونه‌ی قابل مقایسه با این کتاب یعنی شاهکار بولگاکوف به نام «قلب سگی» وجود دارد باید جهت نمره دادن به این کتاب حتما مقایسه این دو را مدنظر قرار دهم.
فرانکنشتاین دارای موضوعی جذاب و همچنین کشش مناسبی بود اما به نسبت قلب سگی عالی نبود و یکی دو لول پایین‌تر از آن بود، اما بخاطر موضوع جذاب و روان بودن متن داستان سه ستاره برایش منظور می‌کنم.

دانلود نامه
فایل ای‌پاب نسخه‌ی انگلیسی کتاب را در کانال تلگرام آپلود نموده‌ام، در صورت نیاز می‌توانید آن‌را از لینک زیر دانلود نمایید:
https://t.me/reviewsbysoheil/342
          

4

کاران پسندید.

4

20

                اینقدر متاثر شدم که حتی نمی‌دونم چی باید بنویسم. 
داستان اینه که ژرومِ عاقل و پاک عاشق آلیسا میشه. بنا به دلایل مختلف، آلیسا هر دفعه پسش می‌زنه. اما آخر داستان متوجه میشیم که آلیسا تحت تاثیر مذهب پروتستان و عقاید متعصبانه و شدیدش، سعی می‌کرده عشق ژروم رو پس بزنه تا خودش رو از عشق دنیوی دور کنه و به عشق خدا برسه. 
ژروم تا مدت طولانی ای متوجه این عقاید آلیسا نمیشه. یک جای کتاب ژروم میگه افسوس از این همه تلاش برای بت ساختن از آلیسا که من فقط خودم رو گول زدم و الان جز خستگی چیزی نصیبم نمیشه. 
عنوان داستان رو اینجا متوجه می‌شیم. آلیسا داره تلاش می‌کنه از طریق "درِ تنگ" به سعادت برسه، نه از دروازه ی عمومی.
در کل، دیدن تلاش های ژروم و تعصب آلیسا خیلی برام آزاردهنده بود. چندین بار از خودم سوال کردم چی میشه که یه نفر تصمیم می‌گیره خودش رو اینقدر آزار بده. 
        

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

0

کاران پسندید.

1

                نشر افق، ترجمه ی رضا نجفی (همراه با تفسیر)
یکی از بهترین کتاب هایی بود که تا الان خوندم. هسه کار شرح احساسات درونی رو به خوبی تمام توی این کتاب نشون میده. تقریبا میتونم بگم عناصر خارجی تاثیر خیلی کمی توی داستان دارن، و تمرکز کتاب روی عناصر درونیه. 
اگر درباره ی هسه تحقیق کنید یا اینکه تفسیر دمیان رو بخونید، متوجه میشید که هسه از متفکران بزرگی تاثیر گرفته. 
از جمله، باید حتما به نیچه و یونگ اشاره کرد. من به وضوح اندیشه های نیچه و یونگ‌رو به صورت ترکیب شده توی داستان شاهد بودم. 
از رنگ و بوی مذهبی داستان نباید غافل شد، با این تفاوت که در آخر یک جور های مفهوم مذهب در هم میشکنه‌. هسه معتقده که راه هر کس جداست. 
نماد ها در این کتاب زیاد هستن. چه بسا که متوجه مفهوم نشید اگر نماد ها رو پیدا نکنید. 
تنها ایرادی که از نظر من وجود داشت، این بود که هسه یه جاهایی زیاد از حد فهم ماجرا رو به خود خواننده واگذار کرده بود. در صورتی که اگر فقط یکم توضیح میداد به زیبایی داستان اضافه میشد. (مثلا تا حدودا آخر کتاب، شما متوجه نمیشید که دمیان و حوا و کرومر اصلا آدم های خارجی نیستن، درون سینکلر زندگی میکنن و نماد های یونگی وجودش هستن. ) 
        

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

16