Artemis

@Artemis.

2 دنبال شده

7 دنبال کننده

                      چگونه از حس و حال ورقه های کنفی برایش بگویم!؟
از خوی کلماتش که گاهی می گریاند،گاهی می خنداند و گاهی هم ارام می کند...!
وقتی کلمات،چشم های من و ذهن مرا در آغوش می گیرند به طرز عجیبی محو صحبت های کتاب و ناگفته هایش می شوم!
و آنگاه است که به خودم می ایم و خود را در آینه می بینم،و متوجه می شوم احساسات من بروز داده اند!
لبخند ها و قهقه های بلندی کرده ام...یا حتی اشک هایی ریخته ام...
این خوی من است که با کتاب ها همزادپنداری کنم! و آن را بهترین دوست خود بدانم!
                    
https://rubika.ir/fairytown

یادداشت‌ها

                بزارین برعکس بقیه از این کتاب بدگویی کنم......
من اولین کتابی که از این نویسنده خوندم سنگ کاغذ قیچی بود کتابی که منو به خودش جذب کرد و قطعا هرکی از من بپرسه یکی از بهترین کتاب هایی که تو ژانر رازآلود خوندی چی بوده قراره اسم این کتاب رو ببرم بعدش من با کتاب دیزی دارکر آشنا شدم خیلی ها حتی به من گفتن این کتاب صد برابر بهتر از سنگ کاغذ قیچیه اما متاسفانه من تو صفحات آخر کتاب متوجه شدم که این کتاب ارزش خوندنم نداره چون پایانش غیر منطقی و غیر حرفه ای بود داستان خوبی بود اگه بخواهیم پایان و صفحات آخرش رو در نظر نگیریم یعنی وقت افشاگری د آشکار شدن همه چی رو درنظر نگیریم (تازه بعضی چیز ها رو میشد حدس زد جز یه چیز و یه چیز‌دیگه هم که من حدس نزدم یکی از قاتل ها بود اونم بدلیل این بود که به نظرم غیرحرفه ای بود که نویسنده اون شخص رو قاتل اعلام کنه همه چیز بهش برمی‌گشت اما نشون دادن اون به عنوان قاتل نشون دهنده غیرحرفه ای بودن داستان بود) به نظر من این داستان کاملا نشون دهنده این بود که نویسنده یه کتاب رو شروع به نوشتن کرده آپا نمیدونسته چه شکلی پایانش سر بیاره و کی رو قاتل اعلام کنه وگرنه برای این کتاب توجیهی وجود نداره
        

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز باشگاهی ندارد.

فعالیت‌ها

Artemis پسندید.
            اگر بگویم این کتاب شاهکار بود، دروغ نگفته‌ام.
واقعا شاهکار بود. درست مثل یک الماس خوش تراش درخشان.
قبول کردن اینکه این کتاب تموم شد، کار سختی‌ست.
موضوع جدید و جذابی داشت. ترجمه‌ی روانی هم داشت.
حاشیه‌پردازی زیاد بود ولی بر خلاف همیشه، آزار دهنده نبود، دوست‌داشتنی بود. 
پیش‌برد و روند داستان هم دلچسپ و دلنشین بود.
اما وقت‌هایی که موضوع خیلی پزشکی و تخصصی می‌شد، کسل کننده می‌شد، اما اونقدر آزار دهنده نبود. گاهی نویسنده می‌توانست قسمتی از داستان را هیجان‌انگیز تر کند. 
ای‌کاش این کتاب هیچ‌وقت تموم نمی‌شد.
نقطه‌ی قوت این کتاب، توصیف‌های قشنگ و خلاقانه‌اش بود. 
این پایان عجیب هم، تأثیر داستان را دوچندان می‌کرد.
ولی کاش کمی شفاف سازی می‌کرد تا حداقل شب موقع خواب، از فکر و خیال خوابمان ببرد. :)
مرگ گاس دردناک و غیر قابل باور بود. عجیب تر از آن برخورد عجیب و ساده‌ و متفاوت نویسنده با این موضوع بود... ‌ .
خواندن این کتاب باعث ایجاد حس مطلوب و قشنگی درونم می‌شد.
کیف کردم از این قلم جادویی...
+دبیر ادبیات عزیزم، قول داده بودم که این کتاب رو در عید، به عنوان تکلیفم بخوانم. ولی خب، بروید و خِر نویسنده را بگیرید که چرا انقدر داستانش را گیرا و مجذوب‌ کننده نوشته بود. :)