Artemis

Artemis

@Artemis.

1 دنبال شده

12 دنبال کننده

            چگونه از حس و حال ورقه های کنفی برایش بگویم!؟
از خوی کلماتش که گاهی می گریاند،گاهی می خنداند و گاهی هم ارام می کند...!
وقتی کلمات،چشم های من و ذهن مرا در آغوش می گیرند به طرز عجیبی محو صحبت های کتاب و ناگفته هایش می شوم!
و آنگاه است که به خودم می ایم و خود را در آینه می بینم،و متوجه می شوم احساسات من بروز داده اند!
لبخند ها و قهقه های بلندی کرده ام...یا حتی اشک هایی ریخته ام...
این خوی من است که با کتاب ها همزادپنداری کنم! و آن را بهترین دوست خود بدانم!
          
پیشنهاد کاربر برای شما

یادداشت‌ها

نمایش همه
Artemis

Artemis

1403/4/22

        وقتی از یه کتاب لذت میبرین خیلی سخته بیاین و راجع بش نظرات منتقدانه بدین....
این کتاب برای من همین جوره . کتاب داستان جدیدی داشت و همین باعث جذابیت بیشتر از قبلش میشد.پشت شخصیت های این کتاب داستان های زیادی بود که نویسنده بهش توجه کرده و همین باعث میشه با شخصیت ها بهتر ارتباط بگیرین(ارتباط نه همزادپنداری چون واقعا اتفاقاتی که برای شخصیت ها افتاده عادی نیستن و اونقدرم دور از ذهن نیست و خوشبختانه تو این کتاب شخصیت ها دنبال نشون دادن اینکه کی بدبخت تره نیستن و بهم احترام میذارن شاید به شیوه خودشون و پشت همن(حالا هرچقدر هم کز برکر منکرش بشه )
این کتاب باعث میشد همزمان عاشق شش شخصیت اصلی کتاب بشین که این خیلی عجیبه چون حداقل برای من کم پیش میاد بین ۶ شخصیت بمونم و ندونم کدومشون رو بیشتر از همه دوست دارم
نکته دیگه ای که راجبع به شخصیت ها بود این بود که در عین حال که نقاط قوت زیادی دارن(کز برتر به عنوان باهوش ترین_اینژ قفا به عنوان بهترین عنکبوت _جسپر فیهی به عنوان بهترین تیرانداز_ماتیاس به عنوان فردی شرافتمند و نینا به عنوان یه گریشای قدرتمند)نقاط ضعف زیادی دارن و نویسنده هیج کدوم از شخصیت ها رو کامل خلق نکرده و همینطور اطلاعات درباره یه شخصیت یا یه چیزی رو به یک باره وارد داستان نکرده و با صبوری در تیکه های مختلف داستان اطلاعات جدیدی پیدا میکردی.
همچنین روابط عاشقانه کتاب واقعا جذاب بود 
روند داستان واقعا خوب بود(برا من فقط اوایلش یکم کند بود)و هیجان داشت اما اگه نکته منفی بخوام بگم شاید تو این کتاب شعبده بازی های کز برکر  وقتی تموم میشد انگار به کمک قدیس های اینژ ،دین که ماتیاس بهش باور داشت،خدایان گریشا ها(شاید الینا؟)،و خدای ثروت و طمعی که کز بهش خدمت می‌کرد،همیشه خدا شانس باهاشون یار بود(این نکته بیشتر برای جلد یکه ،جلد دو به مراتب تو این قسمت بهتر شده بود)
در نهایت پایانش،پایانش غمگین بود نه خیلی زیاد ولی انگار بارل هرگز امنیت نداره و همیشه یه جوری یه بازی دیگه راه میندازه .
کلا کتاب خوبی بود و نکته منفی زیادی نداشت(حداقل من توجه نکردم)
      

14

Artemis

Artemis

1403/4/5

        
واقعا کتاب قشنگی بود و تم غمش خیلی خوب بود که یکم امیدم کنارش گذاشته بود پایانش قشنگ بود و با اینکه ناراحتم بیشتر الی و مدی رو کنار هم ندیدم خوشحالم با همین مقدار تموم شد چون باید همین باشه......
ازش لذت بردم اما اگه نظر منتقدانه برای کتاب بخوام بگم اینکه در اوج اینکه احساس غم خوشحالی حماقت و عشق و امید و ترس رو توش جا داده بود اما واقعا بعضی جاهاش از منطق دور بود وقتی مدی سفر کرد و طی یه روز هیچیش نشد شک کردم که مگه میشه و خب سریع از ذهنم دورش کردم صادقانه پایانش دور از انتظاره 
اما نمیدونم یکم غیر منطقیه برام که مامانش در این حد درحال فروپاشی روانی باشه و دچار توهم باشه و کسی متوجه اش نشه....نمیدونم انگار کارلا پرستار تحصیل کرده ای بوده قبل از استخدام مدارک مدی رو ندیده بوده؟اگه شک کرده پیگیری نکرد؟هیچ کدوم از همکارهای مامانش این اتفاق رو حس نکردن؟یعنی اینقد نسبت به دنیا بی‌اعتماد شده بود که فکر می‌کرد همه چیز به مدی آسیب میزنه و به خودش دروغ گفت و این دروغ به واقعیت تبدیل شد اما این باورش نباید تو کارش اثر بذاره؟ تشخیص هایی بده که درست نباشن و بقیه بفهمن ؟شک کنن؟جدا از این شخصیت کارلا برام یه شخصیت شیرین ولی غیرممکن بود و همینطور الی نمیدونم اما یه پرستار پیدا میشه که از کار مدی حمایت کنه بیاد بگه دنبال آرزوهات برو درحالی که باید بمیری اخرش؟یا الی واقعا واقعا کسی این کارو انجام میده منظورم اینکه اول وحشت میکنه بعد عصبی میشه و کاملا اوکی میشه و قبول میکنه برن هاوایی....چیز دیگه ای که درگیرم کرد اینکه اوکی کارت اعتباری گرفتی باشه چه شکلی پول داشت کارته؟وقتی کارت بگیری که رندوم پول سفر و هتل و کلی غذا و تفریح نیست توش که نمیتونه از حساب مامانش برداره بدون فهمیدن یا به هرصورت دیگه ای پول به کارت واریز کنه بدون اینکه مامانش بفهمه که میدونی اینا نقاط ضعف کتاب بودم از نظرم چون غیرقابل باور بودن درکل کتاب قشنگی بود ولی خب نمیشه از این نکات گذر کرد اما واقعا نکات خوب زیادی داشت کتاب کاملا روون بود درحدی که من تو ۳ ساعت و خورده ای خوندم حس و حال خوبی داشت در کل پیشنهاد میشه بخونینش اما دنبال چیز خیلی خاص و شاهکار نباشین صادقانه من توقع چیزی شبیه نحسی ستاره های بخت ما رو داشتم اما کلا هدف و مفهوم داستان فرق داشت حس میکنم بیشتر بدی هاش رو گفتم اما واقعا قدرت حس خوبش رو دست کم نگیرین
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

3

Artemis

Artemis

1403/4/3

        خب من قبلا نظرات این کتاب رو خوندم و بزارین بگم نباید توقع یه فانتزی عاشقانه جدید و غیر قابل پیش‌بینی داشته باشین در حد خودش این کتاب کتاب خوبیه که من ازش لذت بردم اونقدری که این کتاب رو تو یه روز تموم کردم(بیکارم بودم البته)و من نسخه بی سانسور رو خوندم که ۱۰۰۰ صفحه بود تقریبا .....درهرحال وقتی یادداشت های مربوط به این کتاب رو خوندم شوکه شدم این کتاب نه در این حد بده نه در این حد خوب حقیقتش وقتی شما یه کتاب در ژانر (young adult)میخونید نباید توقع یه کتاب فقط در حد صحنه های بوسه و اعتراف عاشقانه داشته باشید و خب حقیقتا نمیگم چیز جالبیه ولی صادقانه میشه از صفحاتی که به این ژانر مربوط میشن گذر کرد چون هیج حرف مهمی توش رد و بدل نمیشه که خب این توصیه فقط برای کسایی صدق میکنه که ترجمه بی سانسور خوندن یا نسخه انگلیسی رو خوندن مورد دوم پرش های زمانی بود. که حقیقتا من رو زیاد اذیت نکرد  و به نظرم خیلیاش بجا بود و حقیقتا وقتی در یک نقطه حساس فصل پایان پیدا میکنه و فصل بعد از روز بعد شروع میشه شما درحال کندوکاو نیستین که ببینین چه اتفاقی واقعا افتاده؟ و خب بیشتر اوقات در همون فصل جوابش رو پیدا میکنین.....مورد هایی که حق میدم راجبشون انتقاد شه مورد های کم اهمیتی نیستن راستیتش منم مثل خیلیا در نظرات هم‌نظرم که رابطه دو شخصیت اصلی اصلا هیج وقت دشمنی نبوده که بعد به عشق تبدیل بشه شاید از هم خوششون نیومده باشه اما حقیقتا هیچ وقت تو داستان اتفاقی نیفتاد که واقعا بهش دشمنی و نفرت نسبت داد فقط گذشته ی دردناک مشترکی که هیچ کدومشون مسئول و مقصرش نبودن و از همون اول هردو شخص این رو می‌دونستن اما صادقانه خیلی کتاب های دیگه با این نوع عشق هم همینطور هستن و صادقانه من اینو مشکل بزرگی بیان نمیکنم به هرحال این ژانر کتاب نیست چیزیه برای معرفی کتاب به دست فروشنده نه معرفی کتاب از سمت نویسنده که خطایی از اون سر زده باشه مورد بعدی ضعف تو فضا‌پردازی و شخصیت‌پردازی بود صادقانه خیلی سخت بود تصور کنید که در کجا هستن یا فلان شخصیت چه نوع چهره ای داره شاید این مورد نسبتا برای دو شخصیت اصلی صدق نکنه و من قبول دارم داستان این کتاب چیز جدید و خیلی خاصی نبود اما حس میکنم لایق این همه انتقاد نبود اون هم از سمت کسایی که هنوز این کتاب رو نخوندن!من از این کتاب لذت بردم و من رو جذب کرد و کشش خوبی داشت من باید دو ستاره کم میکردم بخاطر ضعف هایی که داشت اما صادقانه از این کتاب لذت کافی رو بردم چون هرگز از این کتاب انتظار بهترین فانتزی رو نداشتم کتاب معمولی برای گذراندن زمان
      

5

Artemis

Artemis

1402/9/17

        بزارین برعکس بقیه از این کتاب بدگویی کنم......
من اولین کتابی که از این نویسنده خوندم سنگ کاغذ قیچی بود کتابی که منو به خودش جذب کرد و قطعا هرکی از من بپرسه یکی از بهترین کتاب هایی که تو ژانر رازآلود خوندی چی بوده قراره اسم این کتاب رو ببرم بعدش من با کتاب دیزی دارکر آشنا شدم خیلی ها حتی به من گفتن این کتاب صد برابر بهتر از سنگ کاغذ قیچیه اما متاسفانه من تو صفحات آخر کتاب متوجه شدم که این کتاب ارزش خوندنم نداره چون پایانش غیر منطقی و غیر حرفه ای بود داستان خوبی بود اگه بخواهیم پایان و صفحات آخرش رو در نظر نگیریم یعنی وقت افشاگری د آشکار شدن همه چی رو درنظر نگیریم (تازه بعضی چیز ها رو میشد حدس زد جز یه چیز و یه چیز‌دیگه هم که من حدس نزدم یکی از قاتل ها بود اونم بدلیل این بود که به نظرم غیرحرفه ای بود که نویسنده اون شخص رو قاتل اعلام کنه همه چیز بهش برمی‌گشت اما نشون دادن اون به عنوان قاتل نشون دهنده غیرحرفه ای بودن داستان بود) به نظر من این داستان کاملا نشون دهنده این بود که نویسنده یه کتاب رو شروع به نوشتن کرده اما نمیدونسته چه شکلی پایانش رو سر بیاره و کی رو قاتل اعلام کنه وگرنه برای این کتاب توجیهی وجود نداره
      

14

باشگاه‌ها

دنیای خیال

602 عضو

هفت جاویدان: همزاد آفتاب

دورۀ فعال

لیست‌ها

این کاربر هنوز لیستی ایجاد نکرده است.

بریده‌های کتاب

این کاربر هنوز بریده کتابی ننوشته است.

فعالیت‌ها