ابراهیم شجاعت

ابراهیم شجاعت

پدیدآور
@IbrahimShojaat

78 دنبال شده

55 دنبال کننده

            دانشجوی کارشناسی ارشد معارف اسلامی و مدیریت صنعتی (گرایش استراتژی صنعتی) دانشگاه امام صادق علیه‌السلام 
علاقه‌مند به سیاست گذاری صنعتی و اقتصاد توسعه
پژوهشگر صنعت خودرو
          

یادداشت‌ها

نمایش همه
        صنعت خودرو، به دلیل ارتباط با بیش از شصت صنعت دیگر مشهور به لوکوموتيو صنايع می‌باشد. در ساخت خودرو، مجموعه‌ای از تکنولوژی رشته‌های مختلف صنعتی (فلزی، پلاستیک، شیمیایی، پارچه، عایق شیشه، الکترومکانیک، برق، الکترونیک، متالوژی و....) طراحی، مدیریت و اقتصاد به کار رفته است. از این رو این صنعت، به عنوان یکی از شاخصه‌ای توسعه یافتگی هر کشور محسوب می‌شود. طی سال 2022 تجارت خودرو ده درصد از تجارت جهانی را (به ارزش 1،518 میلیارد دلار) به خود اختصاص داده است.
بر اساس گزارش سازمان بین المللی تولیدکنندگان وسایل نقلیه موتوری در سال 2022 در مجموع بیش از 85 میلیون خودرو (شامل خودروهای تجاری) در جهان تولید شده است که رشد 6 درصدی نسبت به سال 2021 را نشان می‌دهد، اما هنوز فاصله معنا داری با اوج تولید خودرو در سال 2017 (قبل از شیوع کرونا) دارد.
کشورهای چین، آمریکا، ژاپن و هند به تنهایی حدود 60 درصد تولید خودروی جهان را در اختیار دارند که چین با تولید بیش از 27 میلیون خودرو و سهم حدود 32 درصدی در صدر کشورهای تولید کننده قرار دارد.
طی سال‌های 2021 و 2022 در بین 16 کشور بزرگ تولیدکننده خودرو در جهان، اندونزی، هند و ایران توانستند بیشترین رشد تولید را به خود اختصاص دهند. ایران در سال 2022 توانسته است سه کشور انگلیس، روسیه و اسلواکی را کنار بزند و در جایگاه شانزدهمین تولیدکننده بزرگ خودرو جهان با سهم حدود یک درصدی و هفتم آسیا در این سال قرار بگیرد. صنعت خودرو یکی از مهم‌ترین صنایع در اقتصاد ایران به شمار می‌رود. این صنعت عظیم از ابعاد مختلفی تشکلیل شده است و می‌توان در یک دسته‌بندی آن را به دو بخش فنی و غیرفنی تقسیم کرد. بخش فنی و مهندسی این صنعت متشکل از بخش‌های مرتبط با مهندسی مکانیک، الکترونیک و برق، مواد و متالوژی، کامپیوتر، مکاترونیک و ... می‌باشد که هر یک از علوم تخصصی خود را دارا می‎باشد. از طرفی در بخش غیرفنی صنعت خودرو ما با مسائل مهمی مثل اقتصاد، مدیرت مالی وحسابداری، منابع انسانی، تدوین استراتژی‌ها، سیاست گذاری، بازاریابی و برندسازی، ساختار سازمانی و ... مواجه هستیم. پرداخت تخصصی به هر کی از این موارد می‌تواند راهگشای بیساری از افراد و کسب و کارها باشد.
برای ورود به صنع خودرو نیاز است که افراد با اصلاحات و اسامی و کارکردهای آن‌ها آشنا باشند تا ادبیات مشترکی بین آن‌ها و متخخصین این حوزه برقرار شود. در این کتاب تلاش شده است که مسائل فنی خودرو را بصورت غیرمحاسباتی و جامع برای افرادی که مهندس و متخصص فنی در حوزه خودرو نیستند، اما علاقه‌مند به فعالیت در صنعت خودرو هستند گردآوردی گردد. این کتاب دارای مفاهیم پیچیده‎ای نمی‌باشد و همانگونه که گفته شد حاصل مطالعات و جمع آوری‌های شخصی نگارنده طی مدت حدودا دوساله است که شامل پنج بخش و در قالب بیست و هشت فصل می‌باشد که در آن به تاريخچه حمل و نقل در جهان، اهميت صنعت خودرو، طراحي خودرو، آشنايي با اصول طراحي خودرو، كلاس بندي خودرو، ارگونومي، ساشي و بدنه، شاسي، پلتفرم، سيستم هدايت و فرمان، سيستم تعليق، جنس بدنه، رنگ خودرو، قواي محرك، تاريخچه و انواع موتور خودرو، اجزاء و نحوه عملكرد موتورهاي احتراق داخلي، موتور ديزل، موتور هيبريد، توربوشارژر، ECU، سيستم انژكتور و كاربراتور، انواع سوخت، سيستم برق رساني خودرو، جعبه دنده دستي، انواع جعبه دنده اتوماتيك، ديفرانسيل خودرو، ايمني، نوآوري‌ها در عرصه‌ي ايمني، عملكرد سيستم ترمز، سيستم روشنايي خودرو، آينده صنعت خودرو، خودروهاي برقي، خودروهاي هيدروژني، خودروهاي متصل، خودروهاي خودران و ... پرداخته شده است.
 این کتاب، با هدف آماده سازی دانشجویان و اساتید حوزه مدیریت و اقتصاد بهای ورود به عرصه‌های مرتبط با صنعت خودرو آماده شده است.
      

4

        یو نسبو
یو نسبو نام یکی از معروف ترین نویسندگان حال حاضر در دنیا است.نسبو متولد سال ۱۹۶۰ در نروژ است در سال ۱۹۹۷ با انتشار اولین اثر خود به نام #خفاش(The bat) با استقبال زیادی رو به رو شد و پس از آن نیز چندین اثر دیگر  را از خود منتشر کرده و فروش کتاب های او از بیست و چند میلیون گذشته است. 
اکثر کتاب های نسبو را رمان های جنایی تشکیل می دهند که پتانسیل ساخت فیلم را نیز دارند و حتی از کتاب #کارگماران(Headhunters) و چندین کتاب دیگر او نیز فیلم های سینما ساخته شده است.

کتاب خورشید نیمه شب(Midnight Sun)اولین کتاب از کتاب های یو نسبو هست که به زبان فارسی ترجمه شده و ما را بیش از پیش با واقعیت های فرهنگیِ امروز غرب آشنا می کند.
جایی که بدون پرده سخن از فروپاشی خانواده و خیانت زده می شود و داستان حول  مردی است که همسرش به او خیانت کرده و خود نیز به خاطر کشتن صاحب کار زورگیر خود، فراری است؛ این شخصیت در ادامه با دختر راهبه ای آشنا می شود که یک فرزند دارد و همسرش او را ترک کرده اما آنان به همه از کشته شدن او خبر می دهند.
در حقیقت می توان با تحلیل گفت و گو های شخصیت های داستان، آن روی پرده غرب(وحشی) را دید و نظاره گر مرگ اخلاق در کلیسا و غرب بود.
خواندن این کتاب را به افرادی که دوست دارند با حقیقت تفکر غربی بیشتر آشنا شوند، توصیه می کنم.
      

1

25

        #قمار 
واژه‌ای آشنا. واژه‌ای که بیشتر آن را با بازی‌هایی منسوب به آن می‌شناسیم، اما برخی اوقات هر لحظه در قماری که نامش زندگیست، بازی می کنیم. شاید این دنیا بزرگ‌ترین قماری باشد که نه با زندگی کردن در آن، بلکه با زندگی کردن برای آن، هر لحظه در آن فرو می‌رویم؛ چرا که این دنیا هم می‌تواند جز بازی نباشد. آخر خاصیت قمار همین است دیگر؛ هرچه جلو‌تر می‌روی، حریص‌تر می‌شوی؛ هر‌چه جلو‌تر می‌روی، شرط های سخت‌تر و پرهزینه‌تری را می‌بندی؛ هرچه جلوتر می‌روی، پایت بیشتر گیر می کند. و آخرین قمار هر فرد در این دنیا چیست؟!
#فیودور_داستایوفسکی به زیبایی هرچه تمام‌تر و با هنر کامل، توانسته است با شرح زندگی یک خانواده متمول روس که برای ییلاق تابستانی خود به فرانسه سفر کرده است و در این حین هر یک از اعضای آن به نوعی در قمار هایی گیر افتاده است، فرایند قمار و نتیجه آن را به نمایش بگذارد. در این قمار فرقی نمی کند که زن باشی یا مرد؛ پیر باشی یا جوان؛ ثروتمند باشی یا فقیر؛ این #حرص و #طمع است که انسان را وادار به قمار می‌کند؛ حتی بر سر هستی خویش!
      

0

        کتاب معرفی امروز، کتابی نیست جز کتاب #کتاب!
#کتاب، یکی از آخرین کتاب‌های منتشر از شاعر محبوب کشورمان، یعنی جناب آقای #فاضل_نظری می‌باشد که همانند آثار قبلی ایشان، بسیار مورد استقبال علاقه‌مندان قرار گرفته است. اشعار این کتاب هم همانند سایر کتاب‌های ایشان عاشقانه می‌باشد.
بیایید چند شعر از اشعار ایشان را بخوانیم:

شهر دل‌آزردگان
باز هم باغچه از غنچه پژمرده پر است
شهر، از مردم دلتنگ و دل‌آزرده پر است

گر زمین خوردم و برخاستم ای دوست! چه غم
خاک این میکده از مست زمین‌خورده پر است

گیرم از قصه این غصه هم آگاه شدم
زندگی روز  و شبش از غم نشمرده پر است

بی‌سبب نیست که یادآور تنهایی‌هاست
آه از آیینه که از خاطر افسرده پر است

عشق حق داشت اگر تور نینداخت در آب
برکه بخت من از ماهی دلمرده پر است

ستون آه
مثل کوهی که سر از آب نیاورد برون
دیر برخواستی از خواب خوش ای بخت نگون!

عقل من گرچه به‌جز چون و چرا هیچ نداشت
بعد از انکار تو دیگر نه چرا داشت، نه چون

چون اناری سر راه تو به خاک افتادیم
تا بغلتیم به آغوش تو ای رود! به خون

دل بی‌حوصله صدبار فروریخته بود
زیر این سقف نمی‌زد اگر آن آه ستون

پاسخی درخور پیچیدگی موی تو نیست
می‌کشد کار من از فکر تو آخر به جنون
      

1

        #اکنون به عنوان ششمین دفتر شعری #فاضل_نظری، شامل 40 غزل با مضامین عاشقانه و عارفانه است که در آستانه 40 سالگی شاعر آن منتشر شده است و حال و هوایی شبیه به اشعار مجموعه‌های #گریه‌_های_امپراتور و #ضد از او دارد. در حقیقت این مجموعه آخرین کتاب منتشر شده از فاضل نظری هم می‌باشد که با نقدهای زیادی همراه بوده است.

فریاد
در کوشش گریختن از دست خویشتن
چون برگ بیزارم و چون باد بی‌وطن

پیروز رزم رستم و سهراب هر که هست
غیر از شکست نیست در این جنگ تن‎‌به‌تن

خاموش از آن شدم که به جایی نمی‌رسد
فریادهای جنگل در حال سوختن

چون کودکی که بر لب ساحل دویده است
پیداست رد پای تو بر شعرهای من

بر دشت لاله برف نشسته‌ست و دور نیست
روزی که سر دوباره برآریم از کفن

بی‌وفا
درختان را هنوز ای برف! شوق برگ و باری هست
زمستان گرچه طولانی‌ست، آخر نوبهاری هست

مرا در قلب خود کشتی و از دنیای خود راندی
گمان می‌کردم ای بی‌رحم بین ما قراری هست

تمنای وفاداری مرا هرگز نبود از تو
ولی ای بی‌وفا از بی‌وفا هم انتظاری هست

چو در قلب تو می‌تازند بعد از من رقیبانم
به یاد آور که در صحرای آغوشت مزاری هست

اگر یک عمر هم در بستر آرامشت باشی
بدان ای رود! در پایان راهت آبشاری هست

الحمدالله این آخرین کتاب فاضل نظری هم در کانال ما معرفی شد. نکته‌ای که در کتاب‌ها و ابیات گذشته ایشان هم دیده می‌شد این هست که ایشان شاعر توانمند و قابلی هستند؛ اما به نظر نمی‌رسد که اشعار ایشان از ظرافت و معنای چندان و قابل توجهی برخوردار باشند و حتی از برخی از شعرای معاصر نیز سطح کیفی پایین‌تری را برخوردار می‌باشند، لکن دیده شده است که برخی از اهل هنر، ایشان را با حکمای شاعری همچنون #حافظ مقایسه می‌کنند که جای بسی تجعب است!
در پایان امیدوارم که سطح اشعار جدیدی که شاعرانمان می‌سرایند، روزبه‌روز به سمت آنچه قدمای ما می‌سرودند حرکت کند و از گونه اروپایی (نو) آن دور شود.
      

0

        در روزهای که طعم تلخ تنهایی را بیش از پیش در کامکان پیچیده است، فرصتی را برای خواندن کتاب بصورت روزانه کنار بگذارید. در این خواندن شعر را هرگز فراموش نکنید.
استاد علی‌رضا قزوه، مجعوعه اشعار خود به انتخاب علی‌محمد مودب و مبین اردستانی در کتابی با نام چمدان‌های قدیمی با همکاری شهرستان ادب منتشر کرده است که تعدادیی از غزل‌های آن‌ را با  هم می‌خوانیم.

1-	ای آینه‌ی هر چه غزل، هر چه قصیده
دلبازترین پنجره‌ی رو به سپیده!

ای در نفست قونیه در قونیه اشراق
از دست خدا باده الهام چشیده

ای گندم بی‌معصیت، ای عصمت معصوم
دستان تو باغی‌یست پر از سیب رسیده

هم جان تو از مستی و اخلاص، لبالب
هم شعر تو آمیزه‌ای از عشق و عقیده

فیروزه بازار سخن، یوسف نایاب!
یک شهر خریدار شماییم ندیده

عطار زمان! تیغ زبان تیز کن امشب
خواب مغلان دیدم و سرهای بریده

2-	نخستین کس که در مدح تو شعری گفت آدم بود
شروع عشق و آغاز غزل شاید همان دم بود

نخستین اتفاق تلخ‌تر از تلخ در تاریخ
که پشت عرش را خم کرد یک ظهر محرم بود

مدینه نه که حتی مکه دیگر جای امنی نیست
تمام کربلا و کوفه غرق ابن ملجم بود

فتاد از پا کنار رود در آن ظهر دردآلود
کسی که عطر نامش آبروی آب زمزم بود

دلش می‌خواست می‌شد آب شد از شرم، اما حیف
دلش می‎خواست صد جان داشت، اما باز هم کم بود

اگر در کربلا توفان نمی‌شد کس نمی‎فهمید
چرا یک عمر پشت ذوالفقار مرتضی خم بود
      

0

0

        جاده مانده است و من و این سر باقیمانده
رمقی نیست در این پیکر باقیمانده
نخل‌ها بی‌سر و شط از گل و باران خالی
هیچکس نیست در این سنگر باقیمانده
گرچه دست و دل و چشمم همه آوار شده
باز شرمنده‌ام از این سر باقیمانده
روز و شب گرم عزاداری شب بوهاییم
من و این باغچه پرپر باقیمانده
پیشکش باد به یک‌رنگیت ای مردترین
آخرین بیت در این دفتر باقیمانده
تا ابد مردترین باش و علمدار بمان
با تو ام ای یل نام آور باقیمانده
.
#منتظر ، کتاب شیوا و خوش خوانی است از زندگینامه شهید و جانباز سرافراز دکتر #محمود_رفیعی. شهیدی شاعر بود و استاد ادبیات انتظار و در دانشگاه علامه به کلاس‌های مبتکرانه ادیبات انتظار شناخته می‌شد. شهیدی که چندین بار تا آستانه شهادت رفت و با نگاه اهل بیت در این دنیا ماندگار شد. این شهید بزرگوار از کودکی به مقامات عالی عرفانی و معنوی دست پیدا می‌کند و طبق گفته خانواده و دوستان، چندین بار به خدمت آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه نائل می‌شود.
زندگی این شهید پر از درس و نکته است و خواندن این کتاب خالی از لطف نیست.
در ادامه لینک خاطره گویی این شهید بزرگوار در حضور مقام معظم رهبری آمده است.
https://www.aparat.com/v/Mlwpa
      

1

        کتاب به صرف قهوه و پیتا خانم صافی‌راد را که خواندم، حسابی به سرم افتاده بود که من هم هرطور شده در راهپیمایی مارش میرا، یادبود قربانیان و شهدای نسل کسی سربرنیتسا، شرکت کنم اما خیلی تا آن فاصله داشته و دارم و بعید است به این‌زودی این‌توفیق حاصل شود. اما کتاب دومی که از این نویسنده خواندم، شاید تجربه‌ای دست یافتنی‌تر و در دسترس‌تر بود، چراکه این کتاب پیرامون سفر این نویسنده‌ در ایام دهه محرم به استانبول است. سفرنامه‌ای که بیشتر به دنبال ثبت آئین‌ها و مراسمات مذهبی شیعیان استانبول امروزی در دهه محرم است و با پژوهش خوبی که در مورد تاریخچهاین مراسم‌ها در دوران عثمانی انجام شده، نویسنده دائما در حال رفت و برگشت از حال با گذشته و مقایسه آن دو است. 
سفر در ایام محرم و آشنایی با مناسک و رسومات مذهبی اقوام و شهرهای مختلف را پیش از این با سفر به کاشان و زنجان تجربه کرده بودم و همین باعث شد که با موضوع و اتفاقات کتاب به خوبی انس بگیرم. در کل اگر به دنبال سفر به ترکیه و به خصوص مهم‌ترین شهر گردشگری آن، یعنی استانبول هستند، خواندن این کتاب را در کنار کتاب استانبولیِ منصور ضابطیان را پیشنهاد می‌دهم.
      

0

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز عضو باشگاهی نیست.

بریده‌های کتاب

نمایش همه
کوچک زیباست: اقتصاد با ابعاد انسانی
بریدۀ کتاب

صفحۀ 148

نتایج دومین دهه عمرانی بهتر از نتایج دهه اول نخواهد بود مگر آنکه به نحوی آگاهانه و مصمم توجه از کالاها برگرفته شود و به مردم معطوف گردد. در حقیقت بدون چنین انتقال توجه از کالا به مردم، نتایج کمک‌ها به نحو فزاینده‌ای ویرانگر خواهد بود. هنگامی که در مورد بهبود عمران و توسعه سخن میگوییم چه در نظر داریم - کالاها یا آدمها؟ اگر آدمها را در نظر داریم - آنها کدام گروه از آدمها هستند؟ آنها چه کسانی هستند؟ آنها کجا هستند؟ چرا به كمك نیازمندند؟ اگر نمیتوانند بدون کمک زندگی کنند، دقیقاً به چه نوع کمک نیاز دارند؟ چگونه باید با آنها ارتباط برقرار کنیم؟ توجه به مردم چنین پرسشهای بیشماری را مطرح میسازد لیکن کالاها نمیتوانند موجب طرح این همه سؤال باشند. به ویژه هنگامی که اقتصاد سنجان و آمارگران به آنها می‌پردازند، کالاها دیگر حتی هویت خاص خود را از دست خواهند داد و به صورت تولید ناخالص ملی (GNP)، واردات، صادرات، ذخیره‌ها، سرمایه گذاری، زیربنا و غیره در می‌آیند. میتوان براساس این تجریدات مدل‌های چشمگیری بنا ساخت که به ندرت در آنها آدمیان واقعی مورد اعتنا قرار گیرند، البته جمعيت‌ها احتمالاً رقمی در آنها خواهند داشت لیکن اهمیت آنها چیزی بیشتر از یک کمیت محض نیست که به عنوان مقسوم علیه بعد از مشخص شدن مقسوم، یعنی کمیت کالاهای موجود مورد استفاده قرار می‌گیرند. آنگاه مدل نشان میدهد که «توسعه» یا رشد، مقسوم در صورتی که مقسوم علیه نیز رشد کند، بازداشته و یا عقیم میشود.

1

آقای استاندار: خاطرات علی عبدالعلی زاده از دوران استانداری آذربایجان شرقی
بریدۀ کتاب

صفحۀ 43

از دیگر مدیران موفق استان دکتر مسعود پزشکیان بود. ایشان را برای تصدی پست ریاست دانشگاه علوم پزشکی تبریز، به دکتر مرندی وزیر بهداشت معرفی کردم. دکتر مرندی گفت: پزشکیان از نیروهای بسیار خوب است اما با اخلاق او آشنایی ندارم مبادا سختگیری کند و این مسئله پزشکان را آزرده خاطر کند. به دکتر مرندی اطمینان دادم که با آقای پزشکیان صحبت خواهم کرد و مشکلی پیش نخواهد آمد. به صراحت با آقای پزشکیان صحبت کردم و گفتم که دکتر مرندی نگران نوع برخورد شما با پزشکان‌اند؛ همان طور که خودتان می‌دانید باید با پزشکان به نرمی برخورد کرد تا آزرده خاطر نشوند. آقای پزشکیان گفتند که من پزشکم و می‌دانم که با آنها چه طور رفتار کنم. وقتی که پزشکیان ریاست دانشگاه را پذیرفت، اوضاع دانشگاه کمی آشفته بود. دانشجویان مذهبی با مدیریت دانشگاه اختلاف نظر داشتند. با انتخاب پزشکیان که از تندروترین افراد مذهبی بود، دانشگاه علوم پزشکی بسیار آرام شد و خبری از درگیری و تنش نبود. هر از چندگاهی با آقای پزشکیان درباره نوع رفتار با پزشکان و نحوه برخورد با بیماران و مشکلات و موانع جامعه پزشکی صحبت می‌کردیم و بدین ترتیب هرگز میان ایشان و جامعه پزشکی اختلافی پیش نیامد. چندی بعد، با کمک و راهنمایی دکتر پزشکیان و کمک‌های مالی استانداری، مرکز جراحی قلب تبریز را بازسازی کردیم و آن را به مرکزی مدرن تبدیل کردیم و دکتر پزشکیان مسئولیت آنجا را نیز پذیرفت و امکانات پزشکی را در استان ارتقا داد.

1

فعالیت‌ها

          -خلاصه فصل دوم: وُلتر، بازرگان شریف-

پیش نوشت: وای خدا که چقدر این کتاب خوبه. در پی نوشت بیشتر توضیح خواهم داد.

1- ولتر، ولتر است و هیچ پیشوند و پسوندی ندارد. درست است که در قرن هجدهم هنوز نام خانوادگی و شناسنامه و این چیزها رواج نبوده، ولی اتفاقا معمولا اینقدر پیشوند و پسوند پشت اسم هم میگذاشتند که نگو. ولی آقای ولتر، فقط ولتر (Voltaire) است.

2- فیلسوف و بیشتر از آن نویسنده و ادیب و بیشتر از هر دو اینها (دور از محضر همه بزرگواران) یک لاشی اقتصادی به تمام معنا است. یعنی اولا تأثیر نظریاتش در اقتصاد و شکل گیری سرمایه داری، در لایه خود اقتصاد نیست و کمی بالاتر سیر می‌کند، ثانیاً آثارش دیده شده نه به این دلیل که استدلال‌های خوبی دارد؛ بلکه چون جذاب و شاعرانه می‌نویسد و ثالثاً اصلا از نظر اقتصادی زندگی سالمی نداشته و چند از کشورهای مختلف به خاطر نارضایتی اطرافیانش تقریباً فرار کرده!

3- ایشان و هم‌نسلانشان، سردمدار چیزی هستند که ما تحت عنوان روشن فکر می‌شناسیم. از فرانسوی جماعت، جز این هم انتظار نمی‌رود در آن زمان فیلوزوف نام داشتند و مشخصه شان این بود که خلاف جریان رایج و بر ضد نهادهای حاکم (مثل دین و نه فقط دین) صحبت می‌کردند.

4- روشن فکری در این زمان خیلی دامن حکومت را نمی‌گیرد؛ چراکه اصلا راه اصلی درآمد این نویسندگان، هدایا و حقوق های ثابتی است که پادشاهان در ازای دریافت تملق برای هنرمندان تعیین می‌کردند. ضمن اینکه ایده تغییر و تحول هم کاملاً از بالا به پایین بوده؛ یعنی روشن فکران امیدوار بودند که با اثرگذاری بر روی پادهشاهی، کل سیستم را تغییر بدهند. به قول بنده خدایی، تا قبل از انقلاب فرانسه، هیچ کس نمیدانست مردم هم قدرت دارند.

5- خدمت اصلی آقای ولتر به سرمایه داری در دو جمله خلاصه می‌شود: مشروعیت بخشی به فعالیت اقتصادی از طریق بازار و مشروعیت بخشی به مصرف ثروت.

6- اولی از آن جهت اهمیت دارد که هنوز تجارت در فرهنگ مسیحیت امر قبحی است. کار واقعی، کار بازو است و محصولی از زمین در آید. کسی که چیزی را ارزان بخرد و گران بفروشد که فایده ای ندارد و خیری نمیرساند! نکته مهم آنکه دغدغه ولتر بیش از آنکه اقتصادی باشد، سیاسی است. یعنی در وهله اول، مطلوب ولتر آن نیست که با بازاری شدن اقتصاد، رفاه افزایش پیدا کند؛ بلکه مسئله امنیت است. توضیح آنکه ولتر فرانسوی شاهد این است که دو مذهب غالب مسیحیت در فرانسه مرتباً با هم نزاع دارند. فراموش نشود که عصر، عصر جنگ های مذهبی است و شاخه های مختلف کلیسا خیلی با هم درگیری دارند. این آقای ولتر می آید لندن و با پدیده تعدد مذاهب مواجه می‌شود. بازار بورس لندن را توصیف میکند که در آن، ادیان و مذاهب مختلف بر سر بر حق بودن دینشان نزاع می‌کنند، اما در نهایت با صلح و آرامش به تجارتشان می‌پردازند. شبیه بازیگرانی که نقش خود را در مجادلات مذهبی بازی می‌کنند و بعد می‌گویند خب، مسخره بازی بس است. بیایید کمی حرف های جدی بزنیم و تجارت کنیم. جامعه بازاری در نگاه ولتر، جامعه ای است که در آن آدم ها تعصبات مذهبی شان را به خاطر منافع اقتصادی کنار می‌گذارند و در نتیجه جامعه به آرامش میرسد.

7- دومی از آن جهت اهمیت دارد که مصرف ثروت یک امر «تجملاتی» محسوب می‌شده. در واقع، تجمل یک امر طبقاتی بوده. برای پادشاهان و کشیک ها، پسندیده بوده که امکانات ویژه داشته باشند و از رعیت انتظار میرفته با سختی دادن به خود، نازک نارنجی بار نیاید تا بتواند «قوی» باشد. در واقع کسی که اهل تجمل بوده، دارای رفتاری زنانه تلقی میشده که بزرگواری ندارد. (نمی‌دانم چقدر متوجه می‌شوید که چقدر این نکته مهم است!) ولتر توضیح میدهد که اگر این طور نگاه کنیم، همین لباس هایی که ما میپوشیم و غذاهایی که می‌خوریم، نسبت به چند قرن قبلمان رفتاری تجملاتی محسوب میشود. حتی قیچی را مثال میزند که احتمالا مخترعش توسط اطرافیانش تمسخر شده که از آن برای کوتاه کردن مو و ناخن استفاده می‌کند و در خواست خدا دخالت می‌کند!

8- ولتر، شخصیت مورد تحسین پدران شناخته شده سرمایه‌داری مثل آدام اسمیت است. در واقع این ولتر است که دستر نامرئی را تئوریزه می‌کند و به نهادی جایگزین نهاد پادشاهی برای اداره و نظم دهی به جامعه، یعنی بازار فکر می‌کند (باز نمیدانم چقدر متوجه هستید که چقدر این نکته مهم است!). البته این و فقط همین، ابتدایی تر از آن چیزی است که ما تحت عنوان سرمایه داری و وابسته شدن تولید به تجارت متوجه می‌شویم؛ اما پی ریزی آن را دارد.

9- زندگی اقتصادی ولتر خیلی سالم و مورد پسند اطرافیانش نبوده و با وجود اینکه یکی از ثروت مند ترین افراز عصر فرانسه شناخته می‌شده، بسیار از این جهت منفور بوده. توضیح بیشتر نیازی نیست.

پ.ن: این کتاب از نظر قدرت نگارش، سادگی و جذابیت، غنای محتوایی، نظم درست، ترجمه خوب، کافی بودن استدلال‌ها و واضح بودن ادعاها، کم نظیر است. واقعا کم نظیر.
        
ذهن و بازار: جایگاه سرمایه داری در تفکر اروپای مدرن

14

پسااسلامیسم: بازنگری رابطه سیاست و مذهب در ایران

18

تحولات س‍ی‍اس‍ی - اج‍ت‍م‍اع‍ی  در جمهوری  اس‍لام‍ی  ای‍ران  1357 - 1396
          به نظرم اگه بخواید تاریخ رسمیِ ج.ا رو بخونید و دقیقا بدونید چه نگاهی به چند سال گذشته جریان غالب نگاهِ عده‌ای هست که می‌خوان توسط کتاب درسِ دانشگاهی قالب فکر مردم کنن، خوندنش مفیده.
بدیهی است که زاویه دارم با این نگاه رسمی از تاریخ. البته سخت‌گیر نیستم روی این موضعی که دارم و دوست دارم اگه بشه به نحوی تعدیل‌اش کرد. بازم بگم، اون قدرها هم غرق در اتفاقات پس از 57 نبوده‌ام که بتونم صرفا به اتکا به خودم مدعیِ زیاد باشم. 
یعنی خودِ کتاب مفید نیست، از این حیث شاید اندکی بشه بهش فرصت داد.

البته روایت کتاب از جنگ و کلیاتی که از اوایل انقلاب 57 می‌گفت (البته باز عطف به این موردِ "تاریخ رسمیِ ج.ا)اندکی محتوای جالب و جدید داشت برام.


کتاب روش‌شناسی و اینا که هیچ نداشت و واقعا نمی‌فهمم این "تحولاتی" که از حرف می‌زد رو با چه نخِ تسبیحِ نظری‌ای می‌خواست به هم پیوند بده. البته کتاب ماقبل چنین نقدی است :))

واقعا زورِ دانشگاه برای خوندن چنین کتاب‌هایی غم‌انگیزه، چقدر آثار بهتری رو می‌شد به زورِ سیلابس درس دانشگاهی خوند که خب!


البته یه سوال به نظرم مهم رو می‌شه پرسید:
"کی وقتِ آن می‌رسد که یک دورهٔ زمانی، 'دورهٔ تاریخی' بشه که بتونیم موردِ 'تامل تاریخی' قرارش بدیم؟"
به نظرم سوال مهمیه.
        

19