کتاب‌های زیادی هست که چند بار خوندم. اخیرا دوباره مجموعه استورم‌لایت رو جلد یکش رو خوندم و دوباره خوندن سیلماریلیون رو شروع کردم.

هر بار توی یادداشت‌های دوستان در مورد موضوعی به ظاهر تکراری، با دیدگاه‌های شگفت‌انگیزی روبه‌رو می‌شم که با خودم می‌گم، اِ، چرا این تا حالا به ذهنم نرسیده بود (البته که می‌تونه از کیفیت پایین ذهنم هم باشه!) و همین مورد، حضور و صرف وقت در این پلتفرم فرهنگی، اجتماعی رو برام خیلی ارزشمند کرده و باعث شده دست‌کم ۴ تا ۵ ماه از حضور در اینستاگرام و توییتر و ... پاکِ پاک باشم. 
این یادداشت باعث شد به فکر کتاب‌هایی بیفتم که در زمان دانشجویی و به پیروی از جو  روشنفکر مآبانه اون زمان خوندم و نفهمیدم چی شد، مثل بیشتر کتاب‌های کوندرا و شاید با  تجربه الان، با دوباره‌خوانی فهم بهتری ازشون داشته باشم یا برعکس؛ به این نتیجه برسم که ارزش ادامه دادن ندارن.
ممنون از شما و همه دوستان که این‌طور نظر می‌دن و به پویایی این جامعه کوچک  فرهنگی کمک می‌کنن. 🙏 

اتفاقا یه تعداد کتاب هست که دوست دارم دوباره به سراغشون برم ولی این فکر که هنوز کلی کتاب هست که نخوندم و فرصت کمی دارم، باعث شده تا الان کتابی رو دوبار نخونم🚶‍♀️
ولی واقعا هم هنوز کلی کتاب نخونده وجود داره❤️‍🩹

من غیرحساس به لو دادن نیستم ولی منم بارها شده کتابی رو دوبار و بلکه بیشتر بخونم و خیلی از این کار لذت می‌برم :) و قشنگ عین دفعه اول سر تمام صحنه‌های حساس ذوق می‌کنم و هیجان‌زده میشم 😅 با اینکه دقیقا یادم میاد کی چه اتفاقی می‌افته 😅
اصلا بعضی کتاب‌ها رو «باید» چند بار بخونی یه بار فایده نداره! :)
 مخصوصا وقتی شخصیت‌هایی داشته باشه که عاشقشون باشی و دلت براشون غنج بره :)
من حتی اینقدر دلم میخواد یه سری کتابا رو دوباره و دوباره بخونم که وقتی فرصتش رو پیدا نمی‌کنم آرزو می‌کنم کاش می‌تونستم با تمام جزئیات تو نیم ساعت اون کتاب رو بخونم 😅

منم دوباره میخونم. فیلم و سریال هام رو هم دوباره میبینم. حتی الان دارم دوباره یه سریال چند فصلی رو از اول میبینم. دقیقا همینه که شما گفتید، وقتی چند سال قبل دیده بودم یه چیزهایی به چشمم اومده بود و یه چیزایی نه. الان خاطره اون زمان تو ذهنمه، حسی که موقع دیدنش داشتم و بعضی چیزهایی که بهشون فکر میکردم. اما چیزهای جدیدی رو هم میفهمم و حس میکنم که اون موقع قادر به دیدن و درکشون نبودم. برداشت های جدیدی دارم و اتفاقا خیلی هم از این تجدید دیدار با شخصیت‌های خوب و بد و داستان هاشون لذت میبرم.
درباره کتابها هم همینه. هرچی تجربیات ما بیشتر میشه، کتاب رو بیشتر میفهمیم. 
ناگفته نمونه که بار اول در داستان غرق میشیم، اما دفعات بعدی میتونیم جزئیات رو ببینیم، به هم مرتبط کنیم چون داستان کلی رو از قبل در ذهن داریم و در نهایت روابط و دلایل وقایع رو بهتر درک کنیم.
من عاشق دوباره خوندن و دوباره دیدن داستان‌هایی هستم که قبلا یک بار من رو در خودشون غرق کردن ♡

من علاقه‌ی خاصی به آتش و خون جورج آر آر مارتین دارم و سه ترجمه ازش رو در اختیار دارم. داستان برام چندان جذابیتی نداره. هنر مارتین در ساخت کاراکترهای مختلف من رو هر بار بهش جذب می‌کنه. آخرین نسخه‌ای که گرفتم مال نشر باژ و کناره که یه مقدار ترجمه‌ش متفاوته با دو نسخه‌ی قبل.

منم خیلی کتاب‌ها رو دو یا سه بار خوندم. سرعت خوندن من تو نوجوانی خیلی زیاد بود بنابراین خیلی پیش می‌اومد که چیزهای زیادی رو از دست بدم. مثلا " زندگی در پیش رو "رو تازه بار دوم فهمیدم. یه سری کتاب‌ها رو هم سعی کردم دوباره بخونم ولی نشد. پونزده ساله که بودم فکر می‌کردم سینوهه بهترین کتاب دنیاس 😁. قبلش بیشتر رمان نوجوان خونده بودم. تو بیست سالگی دوباره رفتم سراغش. باورم نمی‌شد متنش انقدر سطح پایین باشه. نتونستم دوباره بخونمش.  

پست خیلی زیبایی بود .
من بعضی از کتابهای آگاتا کریستی رو دوباره می خونم.
چون وقتی اولین بار کتاب به پایان می رسه و تو قاتل رو کشف می کنی ، با اولین برخورد با قاتل شاید بگی اینکه اصلا غیر ممکنه ( اتفاقی که برای من در کتاب قتل راجر آکروید افتاد ) و به همین دلیل دوباره می خونم تا نشانه ها را کشف کنم .