شبکه اجتماعی کتاب‌دوستان

بهخوان فضایی برای کتابخوان‌هاست تا همدیگر را پیدا کنند و دربارۀ کتاب‌ها حرف بزنند.

بهخوان
یادداشت‌های پیشنهادی
        اول از همه باید بگم که من ارادت خاصی به این گل‌گلی های نشر افق دارم که اون‌هایی که خوندم تا الان برام دوست‌داشتنی بودن! پس وقتی که اوژنی گرانده رو میون قفسه‌های کتابخونه دیدم، صبر نکردم و برش داشتم. 
من تجربه‌ی خاصی از خوندن ادبیات فرانسوی نداشتم، چون بین آثار کلاسیک، بیشتر آثار انگلستان رو می‌خونم، ولی اوژنی گرانده شروع خوبی برای خوانش آثار فرانسوی بود. قبل خوندن، یادداشت‌ها رو نگاه کردم. و باید بگم که ⁵⁰/⁵⁰ بودم‌. نه اونقدر بدم اومد، و نه عاشقش شدم!
این کتاب چند ایراد داره و چند نکته‌ی قوت. که اول به نکات مثبت کتاب می‌پردازم.
یکی از چیزهای خوب این کتاب، فضاسازی دقیق و درست از زندگی خانواده‌ی گرانده و در کل شخصیت‌های داستان بود. فضاسازی کتاب به خوبی انجام شده بود، و حقیقتا برای منی که هیچ تصوری از فرانسه‌ی قدیم و ... نداشتم، توصیفات کتاب کمک‌کننده بودن.
نکته‌ی بعدی تعلیق جالب داستان بود. یکی از نکات خوب و در عین حال منفی داستان، سرگذشت شارل گرانده بود که حقیقتا خودم تا آخر کتاب هم می‌خواستم بدونم چی شده، و هم از اینکه کل ماجراها در دو خط خلاصه شد، خوشم نیومد. اگر نویسنده سعی میکرد ماجراهای این پسر در هندوستان رو، لابه‌لای‌ فصولی قرار بده که مربوط به اوژنی بود، فکر میکنم داستان خیلی جالب میشد. از اون طرف تعلیقی که از این بابت ایجاد شد خوب بود. اینکه تا آخر کتاب نمیدونستیم این پسر کجاست و چه‌کار می‌کنه.
و نکات منفی...
شخصیت‌پردازی کتاب خوب بود. منتها، منتها، تک‌بعدی و اغراق‌آمیز بود. شخصیت‌ها به عنوان شخصیت‌های داستانی خوب بودن. ولی رفتارشون به نحوی بود که دائم یادآوری میشد این‌ها صرفا شخصیتند، نه آدم واقعی. برای مثال، رفتار آقای گرانده به شدت عجیب و غریب بود. یا حتی خود اوژنی که اون حجم از لطافت و مهربونی رو داشت. شخصیت‌های اصلی، زیادی سیاه و سفید بودند.
و اینکه داستان توضیحات زیادی داره که می‌تونه خسته‌کننده باشه. هم درباره‌ی شخصیت‌ها، هم درباره‌ی مکان وقوع رویدادها، و غیره.  و اینکه داستان به‌شدت تلخه که البته این چیز منفی‌ای نیست. ولی اگر دنبال یه چیز خوشایند میگردید، سراغ اوژنی گرانده نیاید. این کتاب داری حجم زیادی از ناامیدی، دلشکستگی، بدبختی، خساست و ... هست که می‌تونه ناراحت‌تون کنه.
در کل، کتاب خوبیه برای گذران وقت.
پ.ن:تصویر پایین که می‌بینید، من رو به شکل عجیبی یاد اوژنی میندازه. چراشو نمی‌دونم.
      

39

سعید بیگی

سعید بیگی

16 ساعت پیش

        ماجرای داستان از بازگشت زن (لیزا) و شوهرش (ژیل) از بیمارستان به خانه آغاز می‌شود. مرد بر اثر حادثه‌ای دو هفته در بیمارستان بستری بوده و ظاهرا بخشی از حافظه‌اش آسیب جدی دیده است.

در ادامۀ ماجرا متوجه می‌شویم که این زوج با هم مشکل دارند و زن به مرد می‌گوید که تو می‌خواستی مرا خفه کنی و بکشی. اما بعدا متوجه می‌شویم؛ این زن بوده که می‌خواسته مرد را با یک مجسمۀ فلزی بکشد و ناچار کارشان به بیمارستان کشیده است.

سپس مسائلی را که بین این زوج وجود دارد؛ شبیه همان مسائلی که بین اغلب زوجین، بعد از مدتی زندگی پیش می آید؛ مطرح می‌کند و می‌بینیم که هر یک از زن و شوهر حرف‌های‌شان را می‌زنند و انتظارشان را از طرف مقابل بیان می‌کنند و در پایان نیز با هم آشتی و تفاهم می‌کنند و به زندگی شیرین خودشان برمی‌گردند.

معمولا در این گونه مسائل، هر کسی تنها به قاضی رفته، راضی برمی‌گردد. زن ابدا مایل نیست که همسرش به دیگر زنان، به ویژه جوان‌ترها نگاه کند و با آنها سخن بگوید یا ارتباطی هر چند ساده برقرار کند.

مرد هم بعد از مدتی از زنش بیزار شده و برایش تکراری شده و به دنبال تجربه‌های متنوع است و گرچه از عفت همسرش مطمئن است، اما این را به او نمی‌گوید و باعث دلخوری او می‌شود.

در نهایت؛ آنچه که باعث تنش و برخورد و دلگیری و اختلاف در روابط بین زن و مرد می شود، نگاه و دید اشتباه و صحبت نکردن، در فضایی عاری از کینه و دشمنی و عدم اعتماد است.

بنابراین اگر گفتگو بین زوجین در فضایی آرام و بدون تنش انجام شود، می‌تواند سوءتفاهم‌ها و مشکلات و مسائل مابین آنان را تا حدود زیادی برطرف نماید.

در مجموع بسیاری از مسائل بین زوجین، در این کتاب با ظرافت خاصی و در قالب داستان مطرح شده است که شاید بتواند در حل برخی مشکلات به خانواده‌ها کمک کند.

البته به شرط آنکه از قلۀ دست‌نیافتنی پشت الاغ شیطان، قدم رنجه کنیم و پیاده شویم و حداقل گوشی شنوا برای حرف‌های طرف مقابل (=همراه زندگی) داشته باشیم.

این کتاب را به جهت یافتن راهی برای کمک به حل یک مسئله و رفع بحران یک خانواده خواندم، اما ـ بر خلاف گفتۀ توصیه‌کنندۀ محترم به مطالعۀ این کتاب ـ آن اندازه که باید در این زمینه کمک نکرد.

با اینکه نویسنده به نکات جالب و مهمی اشاره کرده است؛ اما برخی بخش‌ها را نپسندیدم و شاید تفاوت فرهنگی ما با نویسنده، در این موضوع بی‌تاثیر نباشد.
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

31

مینآ

مینآ

19 ساعت پیش

        مدت ها بود که می خواستم این کتاب را بخوانم و بالاخره این کتاب را در طاقچه از رادیو گوشه و با کتاب خوانی آقای وحید رونقی گوش دادم .
اول از همه در رابطه با کتاب :
کتابی معمولی بود ؛ آن قدر ها که انتظارش را داشتم طنز نبود البته اگر از حق نگذریم بعضی از خاطرات باعث خنده می شد ، در هرصورت این کتاب را با کوله باری  از توقع آغاز کردم شاید برای همین نتوانست مرا خیلی زیاد جذب کند اما قابل به ذکر است که حتی با وجود اینکه خاطره ها ، آن طور که باید و شاید خواننده را به قهقهه وا نمی داشت اما بدجور بر دل مخاطب اثر می کرد و به قولی شیرین زبانی های این قاضی طنزپرداز جای خودش را در دل باز می کرد .
و در نهایت در رابطه با خوانش این کتاب :
قطعا گوش دادنش از خواندنش لذت بیشتری را به همراه دارد و این تجربه از رادیو گوشه برایم حسابی لذت بخش بود ، لحن گوینده بی نظیر بود و بر نمک و جذابیت کتاب می افزود .
درنهایت خواندنش را با توقعی به نسبت من کمتر پیشنهاد می کنم 
ختم پرونده 
 

      

21

سارا

سارا

19 ساعت پیش

        یادداشت های یک پزشک جوان_میخائیل بولگاکوف 

بولگاکوف یکی از نویسنده‌های محبوبمه.  حتی بیشتر از داستایوفسکی و تولستوی دوستش دارم. و عجیبه که به اندازه‌ی اونها معروف نیست. قبلا کتاب مرشد و مارگاریتا رو ازش خونده بودم که کلا دنیای متفاوتی بود. یه دنیای تخیلی و پر از جادو . این‌یکی دنیای واقعی یک پزشک جوان طرحی نشون میداد که طبق مقدمه بیشترش هم بخشی از زندگی‌نامه‌ی خود بولگاکوف بود. شخصیت اول داستان برای گذروندن دوره‌ی طرحش به یک روستای دور افتاده میره با نمراتی عالی در دانشکده و معلوماتی بسیار ناچیز که البته ناچیز بودنش رو تازه تو روستا متوجه شد. با دونستن یک سری مقدمات ابتدایی دست به جراحی های سنگینی زد (چون هیچ شخص با معلوماتی نزدیکش نبود و مجبور بود دست به کار بشه که بیمار نمیره.) و شانس هم همراهش بود که تونست تو بیشتر عمل ها موقق باشه. جزئیات اتفاقاتی که افتاد خیلی خیلی خیلی جالب نوشته شده بود. هنر بولگاکوف هم همینه که وقتی کتابش رو شروع میکنی به خوندن نمیتونی زمین بذاری.
در نهایت هم داستان اعتیاد یک پزشک طرحی مستقر در روستا رو توصیف کرد. روند آروم اعتیاد و احساسی که پزشک نسبت به خودش داشت و اینکه اصلا نمی‌پذیرفت داره معتاد میشه هم در نوع خودش جالب بود. در مجموع یکی از بهترین خاطره هایی بود که خوندم . خوندنش رو به همه پیشنهاد می‌کنم.
      

21

فربد

فربد

20 ساعت پیش

        ۱ `
کتاب ترجمه و ویراستاری خوبی دارد، همین امر منجر به انسجام متن و انتقال بهتر مفاهیم شده است. نویسنده با انتخاب یک عنوان آوانگارد سعی در جذب مخاطب دارد که بنظر هم موفق بوده.

- 
۲ `
 زبان کتاب ساده است اما در عین حال تلاش می‌کند مفاهیم عمیق و فلسفی را  بیان کند و زاویه دید جدیدی نسبت به زندگی عرضه کند.
از طرفی بنظرم بیشتر از نصف مفاهیم موجود در تمامی کتاب های توسعه فردی  را می‌توان یکسان در نظر گرفت که با زبان های مختلف بیان می‌شوند.

-
۳ `
سوال اساسی برای من اما معقوله مطالعه کتاب های توسعه فردی آنهم در عصر انبوه پادکست ها و ویدئو هایی است که به هنر زیستِ بهتر و توسعه فردی می‌پردازند؛ 
پس زمانی که انتخاب  مطالعه یک اثر در  این زمینه است، انتظار و توقع بالایی از کتاب دارم که متأسفانه در مورد کتاب مذکور ناامید کننده بود!

-
۴ `
به طور کلی مفاهیم مطرح شده در کتاب خیلی عمیق  بررسی نمی‌شوند و مورد بحث قرار نمی‌گیرند؛ نویسنده سعی در ارائه یکسری دستورالعمل و راهکار های واحد برای کل است، آنهم در شرایطی که در کشوری توسعه یافته، جهان اولی و با قوانین بسیار متفاوت نسبت به وضعیت اکنون ما در خاورمیانه عجیب و غریب قرار دارد!

---



      

19

ساخت کتابخانۀ مجازی

ساخت کتابخانۀ مجازی

لیست کتاب‌های متنوع

لیست کتاب‌های متنوع

ثبت تاریخچۀ مطالعه

ثبت تاریخچۀ مطالعه

امتیاز دادن به کتاب‌ها

امتیاز دادن به کتاب‌ها

باشگاه کتابخوانی

باشگاه کتابخوانی

بهخوان؛برای نویسندگان

با در دست گرفتن صفحۀ خود می‌توانید بلافاصله از یادداشت‌هایی که روی کتاب‌هایتان نوشته می‌شود، مطلع شوید و با خوانندگان ارتباط برقرار کنید.

مشاهدۀ بیشتر

بهخوان؛برای ناشران

با در دست گرفتن صفحۀ نشرتان، کتاب‌های در آستانۀ انتشار خود را پیش چشم خوانندگان قرار دهید و اطلاعات کتاب‌های خود را ویرایش کنید.

مشاهدۀ بیشتر

چرا بهخوان؟

کتاب بعدیتان را
       پیدا کنید.
کتاب بعدیتان را
       پیدا کنید.
بدانید دوستانتان
      چه می‌خوانند.
بدانید دوستانتان
      چه می‌خوانند.
کتابخانۀ خود
       را بسازید.
کتابخانۀ خود
       را بسازید.