لویاتان

لویاتان

لویاتان

توماس هابز و 2 نفر دیگر
4.4
6 نفر |
2 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

4

خوانده‌ام

10

خواهم خواند

23

ناشر
نشر نی
شابک
9789643125578
تعداد صفحات
574
تاریخ انتشار
1399/2/1

نسخه‌های دیگر

توضیحات

        
کارکردهای آن است. هابز در لویاتان با بهره برداری از تمثیل های ابزاروار و اندام وار دولت را همچون انسان مصنوعی قلمداد می کند، که ممکن است دچار انواع بیماری ها شود و یکی از علایق اصلی هابز تشریح کالبد دولت و بیماری های آن است. هابز همچنین در تحلیل ماهیت قدرت آن را همچون پدیده های سیال و فراگیر می داند که اساس کل زندگی اجتماعی را تشکیل می دهد و حوزه های مختلف زندگی همچون مالکیت اقتصادی، علم و دانش، اخلاق، قانون و حقوق و غیره، همگی در پرتو آن شکل می گیرند و در حقیقت با آن هم ذات هستند.

      

لیست‌های مرتبط به لویاتان

یادداشت‌ها

          هابز از اصحاب مشهور نظریه قرارداد اجتماعی است. در این نظریه بر خلاف نظزات افلاطون و ارسطو، دولت چیزی طبیعی و فرای اختیار انسان نیست، بلکه عملی آگاهانه و ارادی توسط انسان برای رهایی از وضع طبیعی وحشیانه و خریدن امنیت با ایجاد دولت است. 
در واقع انسان آزادی خود را می دهد تا امنیت بگیرد. از نظر هابز نیز مهمترین کارویژه دولت همین تامین امنیته. 
از نظر هابز مردم هیچ وقت و تحت هیچ شرایط و دلیلی حق شورش بر حاکم را ندارند چرا که خلاف قرارداد ذکرشده است و امنیت را به خطر می اندازد.
 مطمئنا اینکه هابز در روزگار پر آشوب و فاقد امنیت جنگ داخلی انگلستان می زیسته، بر نوع تفکر او و توجه ویژه اش به امنیت و فداکردن آزادی به پای آن تاثیرگذار بوده. 

نظریات هابز یک نتیجه مهم داشت: 
او به استبداد و سکولاریسم پایه علمی می ده و با این کار به نظریه خاستگاه الهی شاهان ضربه می زنه. 

اولین اثر فلسفه سیاسی به زبان انگلیسی.
موضوع: سیاست قدرت و دولت
اولین شرح جامع دولت مدرن: ویژگی دولت مدرن: جدایی دین و دولت.
 دولت: انسان مصنوعی
هدف تشکیل دولت: حراست و دفاع از انسان
قدرت: سیال و فراگیر: تشکیل اساس کل زندگی اجتماعی و ایجاد حوزه های مختلف زندگی چون اقتصاد و...

مالکیت: پیدایش مالکیت نتیجه دولته. چون وقتی دولتی نباشه، جنگ و درگیری و آشوب بین همسایه با همسایه جریان داره و در صورت نبود امنیت و قانونی که دولت پشتوانه اون هست، مالکیت نیز معنای خاصی نداره..

عدالت: جایی که دولت نباشه، هیچ چیز در آنجا ناعادلانه نیست. یعنی اول باید یک قدرت اجبارگر وجود داشته باشه تا همه آدما رو به یک میزان به خاطر ترسی که از تنبیه شدن دارند رام بکنه.
        

17

حیوان و حا
          حیوان و حاکم

مضمون دو جمله‌ی معروف ارسطو را در سطور آغازین سیاست یه یاد بیاورید: «انسان حیوانی‌ست سیاسی» و «انسانی که فاقد شهر باشد، یا دد است یا خدا». هابز در لویاتان این تزهای ارسطویی را واژگون می‌کند. او می‌گوید: یک لحظه صبر کنید، شاید سیاست امری حیوانی و شهر مملو از ددان و خدایان باشد. فلسفه‌ی سیاسی به روایت هابز عمیقاً ضدارسطویی‌ست. از منظر هابز، نمی‌توان گفت شهر بر اساس طبیعت وجود دارد، بلکه شهر صرفاً آنجایی طبیعی‌ست که از طریق گسستی آگاهانه و عامدانه از طبیعت به‌وجود آید. انسان‌های کتاب لویاتان نه به‌طور طبیعی در شهر، که ازقضا به‌طور کاملاً طبیعی، بیرون شهر قرار دارند؛ جایی که در آن انسان گرگِ انسان است و در ستیزی دائم با هم‌نوعان خود برای بقا. در پلات هوشمندانه‌ی هابز، «همه‌ی انسان‌ها نسبت به هر چیزی حق دارند، حتی نسبت به بدن‌های یکدیگر.» اما همان‌طور که باید برای ما هم بدیهی باشد، برای هابز هم بدیهی‌ست که اگر همگان نسبت به همه چیز حق داشته باشند، پس درعمل، هیچ‌ کس حقی نخواهد داشت. این دوزخی‌ست که هابز آن را «وضع طبیعی» می‌نامد. در این وضعیت، مالکیتی در کار نیست. هر چیزی که تصاحب کنم، مادامی که بتوانم آن را حفظ کنم، متعلق به من است. چطور می‌‌توان بهتر از این، «جنگ همه علیه همه» را، در جایی‌که « زندگی ازهم‌گسیخته، مسکنت‌بار، زننده، حیوانی و کوتاه است»، توصیف کرد؟ این شرایط در لویاتان «وضع طبیعی» نامیده می‌شود. در این وضعِ دهشتناک، ضروری‌ترین واقعیت مؤثر، ترس از مرگ خشونت‌بار است. هابز از این واقعیت، نخستین حق طبیعی را استنتاج می‌کند: حق صیانت ذات. از نخستین حق طبیعی نیز نخستین قانون طبیعی به‌دست می‌آید: صلح را بجوی! بدین‌ترتیب، هابز صحنه را برای ورود نجات‌دهنده که نه در گور، بلکه در اعماق دریاها خفته است، مهیا می‌سازد؛ لویاتان با ورود خود، وضع طبیعی را مختومه اعلام می‌کند. او هیولایی‌ست عظیم‌الجثه، حیوانی در مقام حاکم؛ ددی که ردای الاهی بر تن کرده و تجسم اراده‌ی تک‌تک انسان‌ها برای رهایی از این دوزخ طبیعی‌ست. اسطوره‌ی شرِ عهد عتیق، ناجیِ آپوکالیپتیکِ انسان‌های معصومِ عصر پیشاسیاسی لقب می‌گیرد. یهوه، کائنات را از دل آنارشی محض خلق کرد، فیلسوف انگلیسی نیز با دو حمله‌ی پارودیک، میخ فلسفه‌ی سیاسی جدید را بر زمین سخت سیاست می‌کوبد: حمله به ارسطو و یورش به کتاب مقدس.
        

0