فلسفه سیاسی و اجتماعی

فلسفه سیاسی و اجتماعی

فلسفه سیاسی و اجتماعی

دیوید آرچارد و 1 نفر دیگر
4.0
1 نفر |
1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

2

خواهم خواند

1

کتاب فلسفه سیاسی و اجتماعی، نویسنده دیوید آرچارد.

یادداشت‌های مرتبط به فلسفه سیاسی و اجتماعی

          قدیمی نباشیم؛
استادان منجمد در گذشته‌های باشکوه.

0- امیدوارم از مرز باریک بین نقد کردن و غر زدن رد نشم.

1- یک سرخوردگی‌ای که اغلب دانشجویان (لااقل در انسانیات و علوم اجتماعی) در اولین ترم‌های دانشگاه با آن مواجه می‌شوند، اساتیدی‌اند باسواد اما منجمد شده در منابعی که در دوره تحصیلات تکمیلی خوانده اند. برای نمونه در یک کلاسی تمام ارجاعات استاد را سرچ می‌کردم و دیدم جدیدترین ارجاع استاد برای حدود سال 1990 بود و اغلب ارجاعات هم برای دهه‌های 1970تا1985(تقریبا دورۀ نوزاییِ اندیشه و فلسفه سیاسی) و برای بحث‌های فلسفی (شرح‌ها را نظر دارم نه ارسطو و افلاطون رو قطعا) برای حتی پیش از آن و دهه‌های قبل‌تر. استاد هم حدود 20 سال بود که عضو هیئت علمی شده بودند. یعنی تقریبا از پس از آنکه دکترا گرفته بودند،گویی منجمد شدند. از آورده‌هایی که آن کلاس برایم داشت، هرچه بگویم کم است، اما این تاریخ‌گذشته‌بودن و به‌روز نبودن در نگاه اول خیلی برای من آزاردهنده بود.
آزاری که باعث شد ذهنم تیز بشود که خودم کمتر دچار این خمودی تاریخ‌گذشته بودن بشم.

2- البته این بسیار بدیهی است که باید برعلیه منطق توئیتری-اینستاگرامی امروزی که «به‌روز بودن»، دنبال‌روی از «مد» و فست‌وفودی بودن در علم و اندیشه زاویه گرفت. ساحت علم و اندیشه در کنار اینکه باید طلایه‌دار سخنان جدید باشد، و عالمِ علم انسانی خود را در دیالوگ‌ها و کارزارهای اندیشگی به‌روز بندازد، اما نباید دچار «تخدیر به‌روز» بودن بشیم به نظر من. تخدیری بس خطرناک که البته برای وضعیت تنِ رنجور علوم انسانی در ایران تسکین آلام شده است (اینجا کلی ایده و نکته ریز و درشت و بزرگ‌تر از دهن خودم دارم که باید پخته‌تر بشن).

3- راهنمای فلسفۀ بلک‌ول (The Blackwell Companion to Philosophy) مجلدی است که درسال 2002 منتشر شده است و در حدود 1000 صفحه (با مقدمه، نمایه و منابع هر مقاله و...) با 42 مدخل-مقاله منتشر شده است تا خواننده با کلیات روندهای فلسفی، اندیشمندان و مسائل فلسفه آشنا شود. به نظرم عنوان چند فصل از این کتاب‌ها مفید است که ذکر بشه:
فصل پیش‌درآمد: «فلسفه معاصر در آمریکا» و «فلسفه معاصر از نگاهی دیگر»
فصل اول: «معرفت‌شناسی»
فصل دوم: «متافیزیک»
فصل سوم: «فلسفۀ زبان»
فصل چهارم: «فلسفۀ منطق»
فصل  پنجم: «فلسفۀ ذهن»
فصل  ششم: «علم اخلاق»
فصل  نهم: «فلسفۀ علم»
فصل سیزدهم: «فلسفۀ حقوق»
فصل چهاردهم: «فلسفۀ تاریخ»
فصل پانزدهم: «فلسفۀ دین»
فصل نوزدهم: «اخلاق کسب‌وکار»
فصل بیست‌ودوم: «فلسفۀ یونان باستان»
فصل بیست‌وپنجم: «فرانسیس بیکن»
و...
خلاصه بسیار مجموعۀ وسیع و در عین‌حال مختصری است. من تابحال 3فصل از این مجموعه را خوانده ام، دوفصل پیش‌درآمد و فصل هشتم، و به نظرم واقعا برای آغاز جزو بهترین متونی است که به کسی می‌توان معرفی کرد. اگر با منطق این نوع مقوله‌های نوشتاری که انتشاراتی‌های بزرگ دنیا مثل همین بلک‌ول، وایلی، انتشارات دانشگاه آکسفورد و استنفورد و... منتشر می‌کنند آشنا باشید می‌دانید که هر فصل از این فصول بالا را یک متخصص آن حوزه می‌نویسد و برای همین بهتر می‌تواند مسائل و روندها را برای خواننده شرح بدهد. بخش آخر همین مقالۀ «فلسفه سیاسی و اجتماعی » که فصل هشتم راهنمای بلک‌ول را تشکیل می‌هد که معرفی منابع برای مطالعه بیشتر بود، واقعا عالی بود. بسیار عالی.

4- خب، این مقاله می‌خواست در مورد یک زایشِ ققنوس‌گونه صحبت کند. ققنوسِ فلسفۀ سیاسی و اجتماعی که چند دهه‌ای خاکستر شده بوده است (احتمالا به علت قدرت‌گیری علوم سیاسی اثباتی در جهان‌انگلیسی‌‍‌زبان پس از جنگ‌جهانی دوم) و منتظر یک رستخیز بود، رستاخیزی که «در باب عدالت» از جان رالز و «بی‌دولتی، دولت، آرمان‌شهر» از رابرت نوزیک اشک آن بودند. پس دو اثر اساسی جانی تازه به یک ریشۀ تاریخی دادند، ریشه‌ای که از اول دغدغه‌های تفکر بشر سرچشمه می‌گیرد و آن بحث از سامان زیست اجتماعی است، همان‌جایی که تنفس می‌کنیم، همان ساحت عمومی. به این منظور بسیار مقالۀ خوبی بود.

5- نقد اصلیِ من که اصلا هم نقد بجا و واردی نیست به این مقاله، بسیار مختصر بودن آن است که تقریبا بجز کلیاتی از نوزیک و رالز، در بقیۀ مباحث، مثل جماعت‌گرایی (communitarianism یا به بیان مترجم باهمادگرایی)، فلسفۀ تحلیلیِ مارکسیستی و فمنیسیم و... بیش از حد مختصر و ناکافی بود. ولی خب به عنوان یک درآمد و اینکه خواننده نسبت به این اسامی آشنا بشود بسیار عالی بود. مشخصا همین فلاسفۀ تحلیلیِ مارکسیستی بسیار جالب شدند برایم. البته انقدر مختصر بود این مقاله که حتی اسم یک‌نفر از این دوستان رو نگفت :))

6- یکی از جذابیت‌های این مقاله برای من این بود که به خواننده، ولو اندکی، نحوۀ مواجه با ادبیات اندیشه-فلسفۀ سیاسی را یاد می‌دهد. یعنی اهمیت و ضعف دسته‌بندی‌ها، پیدا کردن متفکر نخستینِ یک مکتب و کلی مبحث اساسیِ دیگه. کتاب وارد مباحث «روشی» نمی‌شود، ولی دقت‌هایی در متن هست که قطعا شاخک‌های یک خوانندۀ فعال را تیز می‌کند.

7- تا الان حدود 6یا7 جلد از این راهنمای فلسفۀ بلک‌ول توسط نشر طه منتشر شده است.

دیگه همین، می‌شه بیشتر حرف زد ولی دیگه حال ندارم واقعا :))

تذکر ضروری به خودم و به شما: غر زدن به جان اساتید دانشگاه از مذموم‌ترین کارهایی است که نسلِ ما (جوان‌های دانشجوی فعلی) آغشته بهش شده، ولی این دلیل نمی‌شود به اساتیدی که خیلی‌ از عزیزترین افرادی بوده اند که در عمرم دیده‌ام و به من انتقادی نگاه‌کردن را یاد داده اند، نقدی وارد نکنم.
        

42