معرفی کتاب شکری، پسر یعقوب اثر سیامک ایثاری

شکری، پسر یعقوب

شکری، پسر یعقوب

سیامک ایثاری و 1 نفر دیگر
3.1
20 نفر |
8 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

5

خوانده‌ام

23

خواهم خواند

14

شابک
9786227280234
تعداد صفحات
208
تاریخ انتشار
1400/5/24

توضیحات

کتاب شکری، پسر یعقوب، نویسنده سیامک ایثاری.

لیست‌های مرتبط به شکری، پسر یعقوب

پست‌های مرتبط به شکری، پسر یعقوب

یادداشت‌ها

azardokht

azardokht

1404/6/22 - 21:44

          از کجا شروع کنم🧐 نمی‌دونم!
اما یه چیزو خوب می‌دونم  حتما سالها بعد باز می‌خونمش

خیلی درموردش حرف دارم اما کدوم رو بگم 🤨

اول  از همه اینکه کاش این کتاب دیده شه کاش...نگم که منِ جنوبیم  دوست داشت این متن رو با لهجه دوست داشتنی جنوبیم بنویسه ولی دیدم نمیشه☺️
شکری ،پسر یعقوب ؛نام کتاب داد می‌زنه می‌خواد ببرتت به کوچه پس‌کوچه های جنوب اما تو دل جنگ  و لابه لای بمباران و موشک  و خون و خرابی ...
نام کتاب خودش گویای هویته.جنوبیا وقتی میخوان خودشون رو به کسی بشناسونن میگن پسر یا دختر فلانیم این نشان هویت و رگ و ریشه اون شخص.


شکری یک چریک  چپ  که در تعارض و جنگ با عقاید حزبش و نفی جنگ مسلحانه .به دزفول محل تولدش برمی‌گرده اما  از قضا مامور ترور امیر نامی میشه که از حزبشون جدا شده و اطلاعاتی رو لو داده و حس انتقام  از اون ، هم تیمی هاش رو به دزفول می‌کشونه. 
این خلاصه داستان هست.

هر بخش کتاب نامی دارد .نامهایی که معلومه نویسنده رو انتخابشون دقت لازم رو کرده.
مثل میترا ،مارچوبه،آنتوان رگنر ،یخچال و ...
به نظرم نقطه قوت کتاب دو مسئله هست  یکی  پرداختن به  تعارض تفکراتی چپی ها  که شکری دچارش میشه بعدی استفاده از گویش و لهجه جنوبی  که به وضوح تصویر سازی بافت زندگی مردم جنوبه .نویسنده در پس بیان واقع گرایانه اتفاقات موشک باران و در اوج غم با اصطلاحات و هنرمندانه توصیف کردن ماجرا عجیب به خنده می‌اندازد مخاطبش را (ماجرای جدا شدن کله رحیم خان)یک نظم و پیوستگی در اوج تعدد روایت ها.

 ذهنم به قدری خسته هست که ترجیح میدم ادامه رو بعدا طی یه ویرایش در متن  بنویسم
        

24

سیدحسین موسوی

سیدحسین موسوی

1404/6/26 - 21:07

          آیا باید چیزی در مورد این کتاب بنویسم؟؟
نمیصرفه.....
ارزش زمان نداره

ساختاری بگم
ماجرا و لحن و بیان داستان توی خوزستان و علی الخصوص دزفول داره میچرخه و حفظ این لهجه و گویش زیبای خوزستانی خیلی جذاب میکنه ماجرا رو ولی من به شخصه شاکله و درون مایه مشخصی در موردش پیدا نکردم که حال بکنم باهاش، اومدم بگم راجع به جنگ حرف میزنه باز ماجرا میچرخید، یهو میرفت توی صحبت از کمونیست و توده ها و ریتم داستان حول ترور فردی به نام امیر بود ولی پراکنده گویی زیاد بود توش

اما در محتوا
که من 4 ستاره ازش کم کردم به این خاطر بود که این کتاب فقط حس تمسخر نسبت به مقدسات و اعتقادات رو برجسته کرده بود، اونقده واضح و حتا دور از عامیانه های مردم که من حالم بهم خورد ازش تا جایی خواستم بذارمش کنار،

مطمئنم جزو گزینه‌های نخواهد بود برام که به دیگران توصیه اش کنم ولی اگه از عزیزان اهل مطالعه باشه، بسیار خوبه براش و توصیه میکنم بهش که حال و هواش رو یکم عوض کنه و کمی بین مردم خوزستان قدم بزنه 😁😁

بستون دیگه
خیلی نوشتم 😃😜
        

38