من گنجشک نیستم
در حال خواندن
3
خواندهام
182
خواهم خواند
13
توضیحات
راوی داستان مردی است که همسرش هنگام زایمان به دلیل خون ریزی فوت کرده و فرزندش نیز مرده به دنیا آمده است . اکنون او تعادل روحی خود را از دست داده و در مجتمعی درمانی در طبقه نهم بستری می باشد . او به دنبال رمز و راز مرگ و نیستی است و قابل توجه است که بقیه شخصیت های داستان های آقای مستور هم در این تیمارستان وجود دارند مثل امیر ماهان یا کلا شخصیت های جست و جوی مین قسمت های زیبایی از کتاب خیلی زود عاشق هم شدیم . مثل بیشتر عشق ها ، تقریبا بی دلیل . هیچ مرگی دنیا را به آخرین نقطه اش نخواهد رساند . اما را اما شاید برساند . گاهی فکر می کنم آدم های زیادی هستند که من میتوانم با آن ها عمیقا احساس نزدیکی کنم اما افسوس که نمی شناسمشان . عاشق هر کس که شدی دیگه نمی تونی فراموشش کنی . واسه همینه که به نظر من عشق یعنی هیولا .