تابلو ( نمایشنامه )
با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
0
خواندهام
1
خواهم خواند
0
جهان نمایش مجموعهای است از متنهایی که برای صحنهی نمایش یا دربارهی آن نوشته شدهاند. انواع نمایشنامه، چه برای اجرا و چه صرفاً برای خوانده شدن، از جمله نمایشنامههایی با اقتباس از آثار ادبی یا سینمایی، و نیز متنهای نظری در حوزهی درام و نقد آثار نمایشی، در این مجموعه جای میگیرند. دلگیر نیستم ازش، ببینین، دلگیر نیستم ازش. ولی خب، اگه خوشگل بود، از دیدنش کیف میکردم. وقتی خسته از زشتیهای زندگی شب میرسم خونه، دوست دارم یه صورت خوشگل ببینم، یه تصویر قشنگ… دوست عزیزم، من توی زندگیم فقط اونو دارم. اون زشته. ص ۲۱ معرفی کتاب یونسکو با بنمایه قراردادن خلأ هستی و اضمحلال وجود آدمی و با نمایش گسیختگی کلام در آثار نمایشیاش چهرهی نویسندهای آبسورد به خود گرفت و به یکی از نمایشنامهنویسان سرآمد تئاتر آوانگارد فرانسه در قرن بیستم بدل شد. تابلو نمایشنامهای تکپردهای است که در آن نقاش میخواهد تابلویش را به مرد چاق که تاجری رند و نابکار است بفروشد. شخصیتها عمق روانشناختی ندارند و بُعد اجتماعی که یونسکو به آنها میدهد کاملاً تصادفی است. آدمهای این نمایش ارادهای از خود ندارند و صحبت و رفتار و احساساتشان برای تحقق آرمان مرد چاق است. از این رو، مدام عقایدشان سرکوب میشود. مرد چاق نماد تنهایی انسان است، که بین دو حد نهایی ــ نهایت و بینهایت ــ به دام افتاده است و نه التیام مییابد و نه تسکین. او در پی ارزش مطلق در زندگی خویش میگردد و ناخودآگاه دنبال بُعد گمشدهای است که هرچقدر پیش میرود بیشتر از آن دور میشود. برای رهایی از بُعد محدود و ناخواستهای که در خود سراغ دارد دست به دگرگونی در جهان اطراف خود می زند ولی این جستوجوی خوشبختی به هیچ میانجامد و بهشت گمشدهی او همیشه باقی میماند. تنها چیزی که میتواند نارضایتی را از او دور کند جستوجوی آرمانی برتر در زندگی است: زیبایی. اما همیشه در حاشیهی جهان به بیگانهای میماند و دستش به زیبایی آرمانیاش نمیرسد. از متن کتاب: نقاش: اول یه نگاهی به این تابلو بندازین، اونوقت به من بگین نظر شما رو جلب میکنه یا نمیکنه، اینطور نیست… اول باید به دل شما بشینه. مرد چاق: فقط تو چارچوب یه سری محدودههای مالی میتونه نظر منو جلب کنه. این یه اصله دوست من، باور کنین یه اصله.